چهار تار

لغت نامه دهخدا

چهارتار. [ چ َ / چ ِ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) که تار چهاردارد. || سازی که چهار تار دارد. طنبوری که دارای چهار سیم است. شوشک. رجوع به چارتار شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ربایی که دارای چهار سیم است طنبوری که چهار تار دارد.
که تار چهار دارد ٠ یا سازی که چهار تار دارد ٠ طنبوری که دارای چهار سیم است ٠

پیشنهاد کاربران

بپرس