چه کندن

لغت نامه دهخدا

چه کندن. [ چ َه ْ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) چاه کندن. کندن چاه. حفر چاه. فروبردن چاه در زمین.
- چه کندن برای کسی ؛ کنایه است از پاپوش دوختن برای او. بقصد گرفتارساختن کسی. وسایل آسیب دیدن وی را فراهم کردن :
گِردخود چون کرم پیله برمتن
بهر خود چه میکنی اندازه کن.
مولوی.
دو کس چَه کنند از پی خاص و عام
یکی خوب سیرت یکی زشت نام.
سعدی ( بوستان ).

فرهنگ فارسی

چاه کندن . کندن چاه . حفر چاه . فرو بردن چاه در زمین .

پیشنهاد کاربران

بپرس