چنگال دار

لغت نامه دهخدا

چنگال دار. [ چ َ ] ( نف مرکب ) دارنده چنگال. ذوات براثن.

فرهنگ فارسی

دارند. چنگال .

مترادف ها

forky (صفت)
چنگالی، چنگال دار، چنگک وار

پیشنهاد کاربران

چنگال واژه ای فارسی است و در ترکی �چاتال� می گویند که از چنگال فارسی گرفته شده است
بیشتر واژگانی که ترکها در آشپزی بکار می برند فارسی هستند :
شوربا - آش - کاسه - تاوا ( تابه ) - تاباک ( تابک ) - موتفاک ( از مطبخ عربی که از تابک فارسی گرفته شده ) -
...
[مشاهده متن کامل]

تنجره ( تنگیره ) - بوز دولابی ( یخچال ) - موتفاک دولابی ( کابینت ) - کپچه ( کفگیر ) - پیرینچ ( برنج ) - بلغور - پنیر - شکر - فینجان ( فنجان عربی که از پنگان فارسی گرفته شده ) - چایدان و . . . . .
چنگال دار یعنی دارای چنگال