چنگاز

لغت نامه دهخدا

چنگاز. [ چ ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان پائین خیابان بخش مرکزی شهرستان آمل که در دشت واقع است. مرطوب ، معتدل و مالاریایی است. دارای 160 تن سکنه میباشد. مازندرانی و فارسی زبانند.از شل پت هراز مشروب میشود. محصولاتش برنج و مختصری غلات است. اهالی به کشاورزی و کتان بافی گذران میکنند. راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان پائین خیابان بخش مرکزی شهرستان آمل در دشت واقع است .

پیشنهاد کاربران

ابراهیم فلاح چنگاز
بزرگ مرد روستای چنگاز
متولد۱۲۳۶ فرزند محمد
وفات ۱۳۵۶
روحش شاد و یادش گرامی
چنگاز از ترکیب دو کلمه � چنگ �و �آز �درست شده که از آلات موسیقی هستند ، گویا کسی که در گذشته این محل را آباد کرده و ساکن شده با این دو ساز مینواخته و به همین دلیل این نام رو آن منطقه گذاشته شده
در یکی از کتابهای تاریخی خوندم اسم نویسنده اش تو ذهنم نیست.
نام چنگاز دگرگون شده نام چمگاز و در اصل ترکیب دو کلمه مازندرانی چم ( به معنای مه ) و گاز ( به معنای محل ) میباشد.
به معنی روستایی مه الود است

بپرس