چنگ پشت. [ چ َ پ ُ ] ( ص مرکب ) خمیده پشت. کوژپشت. ( آنندراج ) ( از مجموعه مترادفات ص 290 ). کوژپشت و احدب. ( ناظم الاطباء ) : پیران چنگ پشت و جوانان چنگ زن در چنگ جام باده و در گوش بانگ چنگ.
سوزنی.
پیریش چنگ پشت کرد و ضعیف چون بریشم ز گوشمال رباب.
سوزنی.
فلک چنگ پشت است و ساعات رگها که رگ بیست وچهار است بر چنگ بسته.
خاقانی.
فرهنگ فارسی
خمیده پشت کوژ پشت . کوژ پشت و احدب .
فرهنگ عمید
خمیده پشت، گوژپشت.
جدول کلمات
خمیده پشت ، گوژپشت
پیشنهاد کاربران
در داستان خسرو و شیرین نظامی جایی که از نکیسا خنیاگر خسروپرویز نام می برد، در توصیف او می گوید: نکیسانام مردی بود چنگی ( چنگ نواز ) ندیمی خاص، امیری سخت سنگی ( عاقل و وزین ) کزو خوشگوی تر در لحن آواز ندید این چنگ پشتِ ارغنون ساز چنگ پشت اینجا دنیا و فلک خمیده است.