چنجه
واژه نامه بختیاریکا
هسته؛ دانه
پیشنهاد کاربران
ترک ها نمیتونن ک تلفظ کنن مثل تراختور به کبریت میگن چبریت به کنسولگری میگن قونسولگری به اکبر میگن اهبر خوب معلومه که نمیتونن بگن کنجه که مناطق جنوب که کمتر ترکها مهاجرت کردن هنوز میگن کنجه البته خیلی از فارسها و اقوام دیگه تحت تاثیر قرار گرفتن چونکه اکثر رستوران های تهران دست ترکهاست
ترکها نمیتونن ک تلفط کنن مشابه تراختور به کنسولگری میگن قونسولگری به کبریت میگن چبریت به اکبر میگن اهبر وووو خوب معلومه به کباب کنجه هم میگن چنجه اگر به فیلم های قدیمی نگاه کنید همه ایران میگفتن کنجه چونکه قدیمتر ترکها تعدادشون خیلی کمتر بود در تهران یا شهرهای دیگه
در زبان کرمانشاه به تخمه آفتابگردان گفته میشود.
چنجه
چنجه
در زبان لکی به هسته میوه ها، تنقلات مثل تخمه کدو، تخمه آفتابگردان و. . . . ( چِنجِک ) یا ( چِنچِک ) میگن.
واژه ی فراگیری هست و لر های لرستان و کردها هم میگن.
برای هسته های بزرگ تر مثل هسته میوه ها و. . . . میگن ( نومجِک )
واژه ی فراگیری هست و لر های لرستان و کردها هم میگن.
برای هسته های بزرگ تر مثل هسته میوه ها و. . . . میگن ( نومجِک )
نام درستش کباب کنجه است.
کنجه یعنی تکه کوچک گوشت
کنجه یعنی تکه کوچک گوشت
چینجه کلمه ای ترکی است که به هسته میوه ها، و تخمه ها ( مثل آفتاب گردان، هندوانه و . . . ) گفته می شود. این کلمه غالبا در بین ترکان همدان کاربرد دارد. بذر های ریز مثل بذر سبزیجات را توخوم و تخمه ها را چینجه می نامند.
... [مشاهده متن کامل]
چینجه کردن گوشت یا هر ماده دیگری به معنی ریز ریز کردن است به همین خاطر کبابی که از قطعات کوچک گوشت درست می شود، کباب چینجه یا به تلفظ فارسی چنجه نام دارد.
... [مشاهده متن کامل]
چینجه کردن گوشت یا هر ماده دیگری به معنی ریز ریز کردن است به همین خاطر کبابی که از قطعات کوچک گوشت درست می شود، کباب چینجه یا به تلفظ فارسی چنجه نام دارد.
چنجه ریشه ترکی دارد . در واقع همان چینجه است که از دو جزء - چین - و - جه - تشکیل شده.
{ جه }پسوند ترکی و {چین} از مصدر {چینمک } به معنای نهادن با نظم و ترتیب است . در کل کباب چنجه یعنی کبابی که تکه های آن با نظم و ترتیب قرار داده شده است
{ جه }پسوند ترکی و {چین} از مصدر {چینمک } به معنای نهادن با نظم و ترتیب است . در کل کباب چنجه یعنی کبابی که تکه های آن با نظم و ترتیب قرار داده شده است
والا من پنجاه سال که همه جای ایران رفتم که همون شمال هم کلمه کباب کنجه به معنی کنج کنج یا تکه تکه ها کوچک رو کباب کنجه می گفتند جدیداً کباب چنجه شنیدم شاید این کلمه از ته روستاهای باشه چون اکثر روستاها
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
به شهرها اومدن حتی جک ماشین میگن گچ حالا کباب کنجه رو هم چنجه. قنجه هم بگن بهتر از چنجه آخه چنجه چیه خدا وکیلی
به نظرم باید از کلمه صحیح وایرانی کنجه به جای چنجه استفاده گردد تااین کلمه باب شود وجا بیفتد ممنونم
در بعضی از مناطق ایران از جمله کردستان ؛آذربایجان ودیگر مناطق ترک نشین به معنای تخمه شکستنی مانند آفتابگردان. جابنی ( ژاپنی ) وجود گفته میشود واگر در زبانهای محلی دیگر هم چنجه استفاده میشود بی اطلاع هستم.
در اصل این کلمه "کنجه" می باشد که در بعضی از نقاط ایران به صورت محاوره ای "چنجه" می گویند که نادرست است.
تکه ٔ گوشت کوچکی که بر سیخ کشند یا قیمه کنند. کباب چنجه ؛ کبابی که قطعات گوشت را بر سیخ کرده سرخ . . .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)