چنجه

واژه نامه بختیاریکا

( چِنجه * ) خرد؛ خسته؛ بی حال
هسته؛ دانه

پیشنهاد کاربران

چینجه کلمه ای ترکی است که به هسته میوه ها، و تخمه ها ( مثل آفتاب گردان، هندوانه و . . . ) گفته می شود. این کلمه غالبا در بین ترکان همدان کاربرد دارد. بذر های ریز مثل بذر سبزیجات را توخوم و تخمه ها را چینجه می نامند.
...
[مشاهده متن کامل]

چینجه کردن گوشت یا هر ماده دیگری به معنی ریز ریز کردن است به همین خاطر کبابی که از قطعات کوچک گوشت درست می شود، کباب چینجه یا به تلفظ فارسی چنجه نام دارد.

چنجه ریشه ترکی دارد . در واقع همان چینجه است که از دو جزء - چین - و - جه - تشکیل شده.
{ جه }پسوند ترکی و {چین} از مصدر {چینمک } به معنای نهادن با نظم و ترتیب است . در کل کباب چنجه یعنی کبابی که تکه های آن با نظم و ترتیب قرار داده شده است
والا من پنجاه سال که همه جای ایران رفتم که همون شمال هم کلمه کباب کنجه به معنی کنج کنج یا تکه تکه ها کوچک رو کباب کنجه می گفتند جدیداً کباب چنجه شنیدم شاید این کلمه از ته روستاهای باشه چون اکثر روستاها
...
[مشاهده متن کامل]
به شهرها اومدن حتی جک ماشین میگن گچ حالا کباب کنجه رو هم چنجه. قنجه هم بگن بهتر از چنجه آخه چنجه چیه خدا وکیلی

به نظرم باید از کلمه صحیح وایرانی کنجه به جای چنجه استفاده گردد تااین کلمه باب شود وجا بیفتد ممنونم
در بعضی از مناطق ایران از جمله کردستان ؛آذربایجان ودیگر مناطق ترک نشین به معنای تخمه شکستنی مانند آفتابگردان. جابنی ( ژاپنی ) وجود گفته میشود واگر در زبانهای محلی دیگر هم چنجه استفاده میشود بی اطلاع هستم.
در اصل این کلمه "کنجه" می باشد که در بعضی از نقاط ایران به صورت محاوره ای "چنجه" می گویند که نادرست است.
تکه ٔ گوشت کوچکی که بر سیخ کشند یا قیمه کنند. کباب چنجه ؛ کبابی که قطعات گوشت را بر سیخ کرده سرخ . . .

بپرس