چنان گریزد دشمن که شیر رایت او
ز هیبت تو نچنبد مگر به شکل شکال.
ازرقی ( از انجمن آرا ).
حلقه حلقه بر او رقص کنان دست زنان سوی اوچنبد هر یک که منم بنده تو.
مولوی ( از انجمن آرا ).
رجوع به چنبک شود. || گریختن باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). گریختن و فرار کردن. ( ناظم الاطباء ).