چنبره زدن


معنی انگلیسی:
loop, to wreathe oneself

لغت نامه دهخدا

چنبره زدن. [ چَم ْ ب َ رَ / رِ زَ دَ ] ( مص مرکب ) چنبر زدن. حلقه های خرد یا بزرگ دایره ای شکل زدن. چنانکه مار آن هنگام که در جایی آرام و قرار گیرد بدانگونه گرد خود حلقه زند. و رجوع به چنبر و چنبر زدن شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) دور خویش حلقه زدن ( مانند حلق. مار ) .
چنبر زدن . حلقه های خرد یا بزرگ دایره ای شکل زدن چنانکه مار آن هنگام که در جایی آرام و قرار گیرد بدانگونه گرد خود حلقه زند .

مترادف ها

coil (فعل)
چنبره زدن، بدور چیزی بطور مارپیچ پیچیدن

wreathe (فعل)
چنبره زدن، پیچ خوردن، حلقه شدن یا کردن، گل ها را دسته کردن

پیشنهاد کاربران

دور خویش حلقه زدن و به خود پیچیدن
دایره، حلقه، قید

بپرس