چنبر زدن.[ چَم ْ ب َ زَ دَ ] ( مص مرکب ) حلقه زدن : درون دریا مد آمدی به روز دو بارچنانکه چرخ زدی اندر آب او چنبر.فرخی.زین دو سه چنبر که بر افلاک زدهفت گره بر کمر خاک زد.نظامی.رجوع به چنبر شود.