چنال

/CenAl/

لغت نامه دهخدا

چنال. [ چ ِ ] ( اِ ) چنار بود. ( فرهنگ اسدی چ اقبال ص 332 ). بمعنی چنار است و آن درختی باشد عظیم و جوهردار. ( برهان ) ( آنندراج ). درخت چنار. ( ناظم الاطباء ). چنار بود. ( اوبهی ) :
به نام و نعمت ایشان بزرگ نام شدی
چنال گشتی از آنگه که بوده بودی نال .
صانع فضولی ( از فرهنگ اسدی ).
رجوع به چنار شود. || نوعی از ابریشم هندی است که از خارج به ایران آورده اند و در باغهای جنوب ایران غرس کرده اند. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) درختی از تیر. پروانه واران جزو دست. گل ابریشم ها که از هند و شمال افریقا وارد ایران شده و در باغهای جنوب ایران کاشته میشود .
چنار بود . بمعنی چنار است و آن درختی باشد عظیم و جوهر دار .

دانشنامه عمومی

چنال ( سرده ) ( نام علمی: Pithecellobium ) نام یک سرده از زیرخانواده کهوریان است.
عکس چنال
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

واژه چنار
معادل ابجد 254
تعداد حروف 4
تلفظ čenār
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: činār] ‹چنال› ( زیست شناسی )
مختصات ( چَ ) ( اِ. )
آواشناسی CenAr
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا

بپرس