چم گردش زدن. [ چ َ گ َ دِ زَ دَ ] ( مص مرکب ) بناز خرامیدن. ( از آنندراج ). رجوع به چم و «چم گردش » شود. || گریختن و رم کردن. ( از آنندراج ) : مصر از چمنش که از حلب نیست چم گردش اگر زند،عجب نیست.محسن تأثیر ( از آنندراج ).