چلیپای ایرانی

پیشنهاد کاربران

چلیپا یا صلیب ایرانی یا صلیب آریایی به چلیپاهای صلیب گونه ای گفته می شود که مربوط به هزاره های قبل از میلاد مسیح است و ارتباطی به صلیب مقدس مسیحی ندارد. دیواره عظیم نقش رستم نماد اصلی و نمونه مشهور اینگونه صلیب ها است که در آن ۴ عدد صلیب به ارتفاع بیش از ۶۰ متر در دیواره کوه حک و تراشیده شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

انسان خورشید را عامل زندگی می دانسته و واژه چرخ زندگی یا فلک یا چرخ روزگار چرخ دارما الهام گرفته از آن است و تصور می کردند خورشید همانند یک چرخ همواره در حال چرخیدن است و این چرخش دایمی است و سرنوشت انسان به ان پیوند دارد. گل ۱۲ پره تخت جمشید ابتدا نماد خورشید، چرخ گردون، سپهر گردون و چرخه حیات بوده است بعدها در پرچم ایران درفش کاویانی و دوره ساسانی به صورت ۴ پر هم درآمده است ۱۲ پر نشانه خورشید و ۱۲ ماه و ۴ پر نشان چهار فصل است و جمعاً به صورت ۱۶ پر آیکونی است که قدمت آن بیش از پنج هزار سال است و هنوز تصاویر آن در معابد و اماکن مذهبی وجود دارد و امروزه نماد مقدس در معابد بودایی و هندویی است و هم مورد استفاده است . سواستیکا نیز از همین آیکون نماد و نشانه گرفته است. قدیمی ترین رد پای آن را در سنگ نگاره مجسمه ای در سر پل ذهاب می توان دید که احتمالاً به آنوبانی نی پادشاه لولوبی و به ۴ هزار سال پیش به ایلام ( تمدن ) مربوط است بعد از آن در تخت جمشید و در جام ارجان هم می توان آنرا دید در حال حاضر معابد بودایی و هندوی این نماد رابه عنوان نماد مقدس دارندو در ژاپن نماد ملی گرایان است.
صلیب که واژه معرب چلیپا می باشد نماد و تندیس مسیحیت است. این نماد در فرهنگ آریایی به معنای بخت خوب و تولد دوباره است. بعضی آن را از نشانه های خدای تموز نامیده اند خدای تموز نیز در واقع نام دیگر خورشید است ( آفتاب چله تموز ) در لغت نامه دهخدا آمده است: صلیب . ( ع اِ ) چوبی است که ترسایان در زنار بندند و به فارسی آن را چلیپا گویند و نوشته اند که صلیب معرب چلیپ است . ( غیاث اللغات ) . البته مصحح برهان قاطع ذیل کلمهٔ چلیپا به غلط توضیح داده که چلیپا مأخوذ از آرامی صلیبا ( عربی صلیب ) است. این توضیح نادرست است زیرا در فارسی حرف ص عربی به چ تبدیل نمی شود بلکه بر عکس چ فارسی در زبان عربی به ص یا س و ش و تش تبدیل می شود مانند: ( چین = صین - چغندر= شمندر - چراغ = سراج ) فردوسی گوید:به درگاه بردند چندی چلیب + نسیم گلان آمد و بوی طیب. داغی است مر شتران را بر شکل چلیپا. ( منتهی الارب ) . ایرانیان باستان و سپس زرتشتیها برای سده ها از این علامت به عنوان نماد ( سرنوشت و چرخه زندگی و جاودانی ) استفاده می کرده اند. نشانه های از اینگونه علایم بر روی قبرها نیز مشاهده شده است صلیب شکسته که قدمت آن به حدود ۶ هزار سال پیش برمی گردد و نمونه هایی آن در غرب ایران و در تمدن سند نیز پیدا شده است نشانه حوزه تمدن میترا ( ایزد مهر ) است. ایرانیان قدیم به تجربه یافته بودند که خورشید - آب - باد و خاک ( زمین ) ، دلیل پدیداری زندگی و چرخه زندگی و رویش هاست. این ۴ گوهر از عوامل خلق کننده هستند و بنابراین برای آن ها تقدس قایل بودند. مردم برای خورشید شکل ها و نمادهای مختلفی ساختند که از میان آن ها می توان به دایره ای که ۴ بازو یا ۴ دسته به شکل صلیب داشت یا علامت+ یا علامت X یا چرخ گردون از جمله آیکونهای خورشید اشاره نمود. دایره باشعاع های متعدد و همچنین گل لوتوس و گل آفتاب گردان از نشانهای دیگر خورشید است. این ایده و تفکر و نماد از جغرافیای تمدن ایران باستان به مذاهب بودایی، هندویی و مسیحیت یافته است. این تصویر که مردی را در لباس ویژه مقدسین در حال نگهبانی از درخت سرو نشان می دهد و بالای سر او ردیفی از گل خورشید هست یکی از قدیمی ترین نمادهای مذهبی و الگو برای نمادهای دینی بعدی در دنیا بوده است. آنچه در بالا به شکل گل آفتاب گردان دیده می شود. خورشید است و ۱۲ برگ آن نشان ۱۲ فصل سال است و حلقه دایره ای داخل آن نشان چرخش روزگار و چرخ گردون است. این نشان الگویی شده برای صلیب مسیحی و برای نماد هندوها از دوره آشوکا. ساده تر آن به صورت صلیب در نقش رستم آرامگاه ۴ پادشاه ایرانی در داخل بلندترین صلیب حجاری بر کوه است. همین نماد، الگویی شده برای بودایی ها و نماد بسیار معروف معابد بودایی ژاپن است. ضمناً بر خلاف آنچه تا کنون پنداشته می شد بودا ایرانی است و بودای بامیان ناگفته های زیادی دارد گل خورشید در پرچم ژاپن به صورت ۱۶ پره نماد دیگری از خورشید است که از آیکون های مقدس بوداییان ژاپن است. ↵به نظر می رسد کهن ترین آیینی که از علامت صلیب ( چلیپا ) به عنوان نماد دینی استفاده کرده مهرپرستان بوده اند. اما هیچ تاریخ دقیق و مشخصی برای پیدایش و چگونگی آیین میترا وجود ندارد. با یافته هایی که تاکنون آشکار شده است، می توان گفت یکی از تأثیر گذارترین و کهن ترین آیین های ایرانی میترایی بوده و قدیمی ترین علامتهای کشف شده از صلیب مربوط به آیین مهرپرستی است. کردستان و گیلان و قوم ماد و کاسی از جمله اقوام و مناطقی است که میترایی و مهرپرستی در مورد آن ها گزارش شده است ( احسان طبری ) . صلیب + ساده شده از شکل ها و تصوراتی است که از خورشید وجود داشته مانند دایره هایی با ۱۶ - ۲۴ - ۱۲ شعاع یا پرتو بنظر می رسد در یک دوره تکاملی تصویر خورشید از شکل گل آفتاب گردان به علامت + ساده تر شده است و تنها با شکل + یا ضربدر و شکل ستاره پنج پر * درآوردند گفتنی است که علامت * که بر روی کلاه کوروش کبیر دیده می شود نیز آیکون خورشید است ولی امروزه آن را با علامت ستاره می شناسیم. شکل ۱۲ پر صلیب هم وجود دارد که ممکن است همزمان آیکون خورشید و ۱۲ ماه سال باشد. اما در مجموع می توان گفت + صلیب یا چلیپا یا چار پایه یا چهار پره، نماد ساده خورشید تابان نیز ه. ست ممکن است ۴ خط آن نماد فصل های سال یا نماد ۴ عنصر اصلی آب - باد و خاک و نور باشد. خورشیدپرستی و آیین مهر یا میترا در مصر و ایران و هند و بخشی از اروپا قرن ها قبل از مسیحیت وجود داشته است احتمالاً آیین مهرپرستی ابتدا در شمال غرب ایران رایج بوده است اما نشانه های بارز این آیین در ۴ صلیب آریایی نقش رستم قابل مطالعه است. دین زرتشتی ادامه آئین میترایی است. به هر حال صلیب و ایکون خورشید موضوعی است که به تازگی و در سال ۱۳۸۳ در یک مقاله فارسی مطرح شده ولی اهمیت زیادی دارد و اثبات آن می تواند در دنیای مسیحیت واکنش های سختی را در پی داشته باشد. حوروس، خورشید خدای فرعونهای مصری هم بوده است. کار برد صلیب به عنوان نماد مسیحی به صورت دایره ای به صورت دوپایه در پایین و دوپایه در بالای دایره اولین بار در میان مسیحیان مصر و قبطی ها دویست سال بعد از میلاد مسیح ظاهر شده است که این نوع صلیب دایره دار همان صلیب خورشید پرستان است بنابراین بنظر می رسد که صلیب نیز همانند درخت سرو که یکی دیگر از نمادهای میترایی یا پارسی است به مسیحیت راه پیدا کرده و مسیحی شده است. چلیپا - سرو - گاو - شیر - عقاب - اسب از مهم ترین سمبل های ایرانی است بطوریکه پادشاهان و بزرگان و حتی افراد معمولی نام این سمبل ها را بر روی فرزندان خود می گذاشته اند و مهر و نشان خود را از این سمبل ها انتخاب می کرده اند نام اسب و شیر و شاهین از رایج ترین نام ها بوده است مانند صد اسپ - پاشه ( باشه ) ( نوعی عقاب ) شیر اسب و کهن اسب - تیز اسب و …

چلیپای ایرانیچلیپای ایرانیچلیپای ایرانیچلیپای ایرانیچلیپای ایرانیچلیپای ایرانی
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/چلیپای_ایرانی
پیام جاودانه بودن عشق و زندگی به عنوان برترین هدیه معنوی از طرف بنیانگذاران ادیان توحیدی ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام برای انسان به ارمغان آورده نشده است بلکه ریشه در سرزمین های ایران و هندوستان دارد در اعصار دور دست تاریخ به احتمال قوی در عصر غار نشینی و امرار معاش از طریق شکار و قبل از پیدایش کشاورزی و دامپروری و خط.
...
[مشاهده متن کامل]

گردونه مهر میترائیان و گردونه یا چرخه تولد و مرگ هندوان و سمبل های کوچکتر چلیپا و سواستیکا روی آن دو گردونه ایده های طلائی و منور و درخشان اند ( کلام حقیقی خداوند ) که برای انسان به ارث باقی گذاشته شده اند و انسان تاکنون نتوانسته است که معنا و راز نهفته شده در پشت پرده ظاهر آن سمبل ها یا نماد ها را کشف نماید. در یونان باستان هم دو ایده طلائی و منور و درخشان دیگر به دموکریت فیلسوف برجسته ماقبل سقراط و افلاطون و ارسطو تعلق دارد یکی نظریه اتمی و دیگری نظریه دنیا های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار. در زمینه های کلی خود شناسی ؛ انسان شناسی؛ طبیعت و کیهان شناسی ؛ عشق و زندگی شناسی ؛ جاودانگی شناسی ؛ بینهایت شناسی و سرانجام خدا شناسی ، ایده های کلی تر و برتر از این ایده ها دیگر در فهم و عقل انسان به ظهور و پیدایش نخواهد رسید. ایده های دیگر در ایران از قبیل خویدوده و آژی ده اکه و در هندوستان نام بودا ( بود ده ) و برترین مرحله بیداری بودایی یعنی بودّهی ( ده تا بودن ) هم طلائی و منور و درخشان می باشند و این ایده های کلی فقط به کمک شناخت محوری و اصلی و مرکزی تئوری علمی مه بانگ یعنی نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض و محتوای کیهان یا جهان به زبان و روش علمی قابل شرح و توضیح می باشند و نه از راهی دیگر.
میترا و وارونه: MW
شیوا و شاکتی : SS
کلام های نوآه ( نوح ) ؛ آبراهام ( ابراهیم ) ؛ موسا ( موسی ) ؛ بودا ( غیر از امکان پذیر بودن چرخه تولد و مرگ در چارچوب زنجیره علت و معلول مادی ) ؛ زرتشت ( غیر از یکی بودن جهان مینوی و مانوی ) ؛ ایسا ( عیسی ) و سر انجام محمد به عنوان خاتم آنان ( البته از دیدگاه مسلمانان ) بسیار کودکانه می باشند در مقایسه با آن ایده های درخشان.

گردونه مهر در اصل و ریشه اشاره به حرکت خورشید نداشته است بلکه به حرکت دایره وار عشق و زندگی که همیشه پس از یک دور کامل به نقطه آغاز بر میگردد و حرکت خودرا دوباره در مداری برتر و کمال یافته تر از مدار قبلی یا پیشین از نو آغاز می کند. دو بازوی گردونه مهر ( سوا از تیکه : سواستیکا ) یا صلیب غلابی ( شبیه غلاب ماهیگیری ) یا چلیپا و یا صلیب شکسته در زمینه انسان شناسی از دیدگاه خردمندان و هنرمندان گم نام باستانی اشاره به این حقیقت ژرف داشته که هر فرد انسانی دارای دو سو یا دو بُعد و یا دو جنبه وجودی می باشد ؛ یکی اصلی و آشکار و پیدا و دیگری فرعی و غیبی و ناپیدا. به زبان ساده تر اینکه هر فرد انسانی تنها مرد و یا زن نمی باشد بلکه بطور همزمان و در عین واحد هم مرد و هم زن. به این معنا که انسان نه تنها بطور جداگانه دارای دو سرنوشت جنسی مردانه یا زنانه می باشد بلکه بطور همزمان هر فرد انسانی دارای دو جنسیت مختلط می باشد؛ یکی اصلی و آشکار و پیدا و دیگری فرعی و پنهانی و ناپیدا. به عنوان مثال یک مرد علاوه بر میل جنسی اصلی مردانگی دارای یک میل جنسی فرعی زنانگی هم می باشد و به همین ترتیب یک زن هم علاوه بر میل جنسی اصلی زنانگی دارای یک میل جنسی فرعی مردانگی می باشد. در این زمینه و در طی بررسی های موشکافانه ساختار و عمق روان انسان ، بنیانگذاران رشته های روانکاوی و روانشناسی تحلیلی یعنی زیگموند فروید و کارل گوستاو یونگ از دو عقده جنسی اُدیپوس و الکترا ( فروید ) و کهن الگوهای آنیما و آنیموس ( یونگ ) اشاره نموده اند، بجای آنکه ریشه این دو نیمه انسانی را در محیط و محتوای صدف دهن بسته غریزه جنسی افراد انسانی جستجو نمایند و نه در ساختار روان. معنای نهفته در پشت پرده ظاهر پدیده طبیعی سَم سرا ( به زبان تمثیل به معنای سرا یا خانه درد و رنج ) یا چرخه تولد و مرگ هندوان در ارتباط مستقیم و جدائی ناپذیر با معنای نهفته در پشت پرده ظاهر گردونه مهر ایرانیان بوده و می باشد. بودا شرح و توضیح و تبیین و توجیه این پدیده را از راه حلول روان یا تناسخ توسط خردمندان هندوی پیشین و هم عصر خویش ، باطل اعلام نموده و جاری بودن و صورت پذیری آنرا فقط در چارچوب زنجیره علت و معلول مادی پذیرا بوده است. واژه سانسکریت هم در اصل و ریشه به شکل زان سِکریت به معنای دانش سری یا رمزی و یا علم محرمانه بوده است . محرمانه بودن آن علم به این معنا نبوده است که دیگران یا بیگانگان نباید به محتوای آن مطلع و آگاه شوند بلکه به این معنا بوده است که در ظاهر و باطن طبیعت و کیهان و طبع انسان یک دانش کلی موجود می باشد که باید کشف و به شهود رسانده شود. آن دانش کلی و سری یا رمزی در زمینه های خود شناسی و انسان شناسی و طبیعت یا کیهان شناسی از دیدگاه خردمندان گم نام هندو و ایرانی دارای چهار پایه بوده است که دوتا از پایه ها در سرزمین ایران و دو تای دیگر در سرزمین هندوستان به دل و باطن و قوای ادراکی فهم و عقل خردمندان ایرانی و هندو القاء و الهام گردیده اند و نه در قالب وحی به گوش سر بسان بنیانگذاران ادیان توحیدی - ابراهیمی. دو پایه ایرانی و دو پایه هندوی آن دانش به اختصار به شرح زیر می باشند:
...
[مشاهده متن کامل]

الف - پیام هفت سین که معنای آن در پشت پرده ظاهر مجلل و باشکوه رسم چیدن سفره یا میز هفت سین بهنگام بر پایی جشن باستانی عید نوروز نهفته است و عبارت بوده است از سامان ها یا نظم های کلی و هفتگانه کیهانی و زندگانی ها و عشق های هفتگانه انسانی و نه هفت سبزی کاشتنی و برداشتنی و پختنی و خوردنی و نوش جان کردنی.
ب - پیام خویدوده که خطاب به تک تک افراد انسانی به معنای 《 خود تو ده تائی 》 بوده است و نه به معنای باطل ازدواج با محارم. در همین رابطه گردونه مهر در عمل فنی فقط دو تا از نیمه های انسانی را ترسیم نموده است. برای تکمیل این سمبل باستانی می توان در پشت هرکدام از بازو های اصلی چهار بازوی سایه وار رسم نمود که جمع آنها از لحاظ تعداد برابر با عدد ده ( ۱۰ ) شود.
پ - سم سرا یا زنجیره تولد و مرگ .
ت - سواستیکای هندوان که یکی از بازو ها اشاره به Shiva و دیگری به Shakti با تلفظ های شیوا و شاکتی دارد. شیوا از دیدگاه هندوان و بوداییان عبارت است از جنبه مردانگی در وجود زنان و شاکتی جنبه زنانگی در وجود مردان . اگر حرف اول این دو نام را برداریم و آنها را در کنار هم قرار دهیم، آنگاه با سمبل SS مواجه خواهیم شد.
نام Buddah در اصل و ریشه از دو کلمه به شکل زیر ساخته شده است : Bud با تلفظ بود که صرف فعل یا مصدر بودن در زمان گذشته ساده می باشد و dah با تلفظ ده همان عدد ۱۰ می باشد. لذا این نام به این حقیقت ژرف اشاره داشته و دارد که بود یا هستی هر فرد انسانی ده تائی یا ده بُعدی و یا ده جنبه ای می باشد و دقیقا هم معناست با واژه باستانی - اوستایی خویدوده. یکی دیگر از مفاهیم آن دانش رمزی واژه Dhr با تلفظ دهر می باشد که از دیدگاه حکیمان و عارفان هندو و بودایی و جَی نی به معنای قانون و نظم کیهانی و اجتماعی ست، اما از آنجاییکه این واژه یک سِر و رمز و راز را در پشت پرده ظاهر لفظی بهمراه خود حمل می نماید، حرف h در وسط هم به حرف سمت راست تعلق دارد و بطور جداگانه از سمت راست خوانده می شود که همان عدد ۱۰ می باشد و هم به حرف سمت چپ تعلق دارد و از سمت چپ خوانده می شود که rh با تلفظ ره می باشد ، یعنی راه. لذا بر اساس این تفسیر هر فرد انسانی تعداد ده راه را در پشت سر و در روی خود دارد. ریشه این ده راه بسوی زمان گذشته به نظام احسن آفرینش مبداء می رسد و در آن حالت بطور همزمان و در سطح کمال راستی و درستی و خوبی و زیبایی آغاز گشته و در طول زندگی بسیار طولانی بهشتی بموازات هم و در کنار هم جاری بوده اند و بسوی زمان آینده و در پایان سفر یعنی در معاد دوباره بطور همزمان آغاز خواهند گردید و به موازات هم سپری خواهند شد .
به زبان خیلی ساده می توان گفت که هر فرد انسانی تنها دارای یک یا دو میل و سرنوشت جنسی نمی باشد بلکه پنج میل و پنج سرنوشت جنسی مختلف و مختلط؛ یکی اصلی و آشکار و پیدا و چهار تا فرعی و غیبی و ناپیدا و متعاقب این امیال و سرنوشت های جنسی پنجگانه هر فرد انسانی تنها از دو نیمه و یا دو نیم زوج ملکوتی یا آسمانی آفریده نشده است بلکه از ده نیمه یا ده نیم زوج. به زبان هندوان و بوداییان و جَی نیان : پنج شیوا و پنج شاکتی خودی و به زبان ادیان توحیدی ابراهیمی: پنج آدم و پنج حوای خودی و به زبان گوساتو یونگ : پنج آنیما و پنج آنیموس خودی و به زبان روز مره خودمان : پنج حاجی آقا و پنج حاجیه خانم خودی.
خردمندان گم نام باستان ایرانی و هندو و بودایی منجمله زرتشت و بودا و بنیانگذاران ادیان توحیدی ابراهیمی هیچکدام به نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض و یا دم و بازدم محتوای کیهان یا جهان و وقوع زنجیره مه بانگ های متوالی بر اثر این نوسانات علم و آگاهی نداشته اند که بتوانند پدیده جاودانه بودن زندگی و جاری شدن زنجیره تولد و مرگ و ظهورات و پیدایش های متوالی سامان ها یا نظم های هفتگانه کیهانی و زندگانی ها و عشق های هفتگانه انسانی و آسمان ها و زمین ها و یا عوالم هفتگانه را بطور یکسان و برابر در محتوای هرکدام از جهان های موازی و مساوی و بیشمار به زبان و روش علمی شرح و توضیح دهند و از این لحاظ هیچگونه انتقادی بر آنان جایز و روا نمی باشد بلکه بر پیروان امروز و آینده آنان اگر به شناخت و دانش و تئوری های علمی توجه ژرف نداشته باشند.
به قول حافظ:
سال ها دل از من طلب جام جم می کرد
وآنچه خود داشت تمنای آن ز بیگانه میکرد
حافظ شیرین سخن اما به شنوندگان و خوانندگان کلام خویش آن راز را فاش ننموده است که محتوای دل وی و محتوای جام جهان نمای جم که گویا هم سان یا هم بها بوده باشند، چه بوده است.

بپرس