چلچلی


مترادف چلچلی: هوس بازی، هوس رانی، خوش گذرانی، بلهوسی

لغت نامه دهخدا

چلچلی.[ چ ِ چ ِ ] ( حامص مرکب ) خلی. بوالهوسی. عمل دیوانگان. در تداول عامه گویند: مرد که به چهل سال رسید اول چل چلیش است ، یا مرد چل ساله تازه اول چل چلیش است.

فرهنگ فارسی

بلهوسی هوسبازی : (( مرد که بچهل سال رسید اول چلچلیش است . )

فرهنگ معین

(چِ چِ ) (حامص . ) (عا. ) بی عاری ، عیاشی ، خوشگذرانی .

فرهنگ عمید

۱. چهل سالگی.
۲. [مجاز] هوس رانی و عیش و خوش گذارنی، خصوصاً در چهل سالگی.

گویش مازنی

/chelcheli/ مرتعی در روستای خلین در علی آباد کتول
/chel cheli/ تازه راهافتاده - کسی که در راه رفتن تعادل ندارد ۳کسی که هنگام راه رفتن از نفس بیفتد ۴کسی که در مرز چهل سالگی قرار بگیرد & کوهی در جنوب باختری شهرستان کتول که به ارتفاع - - ۳ متر است - از مراتع واقع در مایان علی آباد کتول

پیشنهاد کاربران

در گویش محلی راوری
چلیت به معنی پیت نفتی ست
چلچلی: [عامیانه، اصطلاح] دیوانگی، بیعاری.

بپرس