چله گرفتن


مترادف چله گرفتن: چله نشینی کردن، چله داری کردن، برگزار کردن مراسم چهلمین روز درگذشت

لغت نامه دهخدا

چله گرفتن. [ چ ِل ْ ل َ / ل ِ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) چله داشتن و چله نشستن.به آداب و شرایط چله نشینان و مرتاضان عمل کردن. || در تداول عامه ، کنایه از نذر و نیاز کردن ،به امید رواشدن حاجتی نذوراتی دادن یا دعا و نماز خواندن و روزه گرفتن. || مراسم چهلم مرگ کسی را به پاداشتن و چله داری کردن. در روز چهلم مرگ عزیزی عزاداری کردن و مراسم خاص چله را به جای آوردن. بر سر خاک کسی چهل روز پس از مرگش جمع شدن و آمرزش روح مرده را طلب کردن و فقرا و مساکین را پول یا طعام دادن. و رجوع به چله و چله داری و چله داشتن شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - چله داشتن . ۲ - نذر و نیاز کردن . ۳ - در چهلم مرگ عزیزی عزاداری کردن .

پیشنهاد کاربران

- چله گرفتن. . . ( مرده ای را ) ؛ اطعام مساکین و قرائت قرآن در روزچهلم مرگ او.
چله گرفتن = مراسم تجلیل ازمصیبت دیدگان جهت ترمیم وجبران والتیام وتسکین دردهای روحی و روانی آنها وترغیب آنها به ازسرگیری فعالیتهای روزمره زندگی آنان

بپرس