چله دار

لغت نامه دهخدا

چله دار. [ چ ِل ْ ل َ/ ل ِ ] ( نف مرکب ) کمانگر. ( آنندراج ). سازنده کمان.کمان ساز. متخصص ساختن و چله بستن کمان :
کشیده کمان را چو از روی کار
طلبکار تیرش شده چله دار.
طغرا ( از آنندراج ).
|| در تداول عامه ، کسی است که در روز چهلم مرگ عزیزی عزاداری کندو مراسم چله را برگزار سازد. آنکه چله داری کند. و رجوع به چله و چله داری و چله داری کردن شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که در روز چهلم مرگ عزیزی عزاداری برپا کند آنکه مراسم چله را برگزار کند .

پیشنهاد کاربران

بپرس