چلنگری
لغت نامه دهخدا
دانشنامه عمومی
چلنگری نوعی از آهنگری است که در آن اشیاء سبک وزن مانند قفل، کلید، میخ طویله، میخ سرکج، نیم ذرع بزازی، انبر و سیخ و سه پایه آهنی، زنجیر و سیخانک، قلم، سنبه، منقل آهنی، چفت و ریزه، تملیک، اسکنه، مقار، درفش، جوالدوز و امثال این ها می سازند.
برای انجام صنعت چلنگری فلز بریده شده به شکل مورد نظر را در کوره قرار داده و داغ و کمی نرم می کنند. سپس تکه آهن را با انبر گرفته و روی سندان گذاشته و با چکش روی آن می کوبند تا شکل ابزار مورد نظر را بگیرد. در صورت لزوم بارها تکه فلز را در کوره می گذارند تا دوباره نرم شده و روی آن می کوبند تا به شکل مورد نظر درآید. برای محکم تر شدن قطعه فلز آن را در حالی که داغ است در آب فرو کرده و به اصطلاح آن را آب دیده می کنند.
در کتاب تاریخ اجتماعی ایران درباره پیشه چلنگری آمده است:[ ۱]
چلنگر کسی بود که در چلنگرخانه به ساختن آلات خرد آهنی از قبیل کلید و قفل و چفت در و زره و زنجیر و انبر و زنبیل و میخ و غیره اشتغال داشت. در قرون وسطی در هر محله و برزنی یک یا چند دکان چلنگری ، نجاری، آهنگری و غیره وجود داشت.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفبرای انجام صنعت چلنگری فلز بریده شده به شکل مورد نظر را در کوره قرار داده و داغ و کمی نرم می کنند. سپس تکه آهن را با انبر گرفته و روی سندان گذاشته و با چکش روی آن می کوبند تا شکل ابزار مورد نظر را بگیرد. در صورت لزوم بارها تکه فلز را در کوره می گذارند تا دوباره نرم شده و روی آن می کوبند تا به شکل مورد نظر درآید. برای محکم تر شدن قطعه فلز آن را در حالی که داغ است در آب فرو کرده و به اصطلاح آن را آب دیده می کنند.
در کتاب تاریخ اجتماعی ایران درباره پیشه چلنگری آمده است:[ ۱]
چلنگر کسی بود که در چلنگرخانه به ساختن آلات خرد آهنی از قبیل کلید و قفل و چفت در و زره و زنجیر و انبر و زنبیل و میخ و غیره اشتغال داشت. در قرون وسطی در هر محله و برزنی یک یا چند دکان چلنگری ، نجاری، آهنگری و غیره وجود داشت.

wiki: چلنگری
دانشنامه آزاد فارسی
چَلَنگری
(در تداول عامه، چَلَنْگر) از مشاغل سنّتی در ایران و عمل ساختن اسباب مصرفی سبک وزن آهنی، مانند میخ طویله و انبر سرکَج و سه پایۀ آهنی و منقل و دهانۀ اسب و رکاب و چفت وریزه و قفل و زنجیر و نعل و جز آن ها. چلنگری در واقع نوعی آهنگری سبک و محلی است. عمده ابزار کار چلنگری عبارت اند از دَم و کوره، سندان، چکش های سبک و سنگین، انبرهای کوتاه و بلند، بشکه یا ظرف آبی برای آب دادن آهن کوره رفته، چند قلم و سنبه و مقداری زغال سنگ یا زغال چوب برای آتش کوره. چلنگران به خلاف آهنگران، خود به تنهایی کار می کردند و شاگردی نداشتند. مهم ترین اسباب ساخته شده به دست چلنگران نعل بود و عمده ترین منبع درآمد آنان نیز به شمار می رفت، چه، مردمان را در استفاده از نعل باورهایی خرافه آمیز بود و به همین سبب از چلنگران می خواستند تا طلسم هایی بر نعل ها حک کنند. از این رو، چلنگران نیز بر جهل جماعت، سوار و برای برخی نعل های ساختۀ خود خواص خرافی و جادویی قائل می شدند و نعل را به مبلغی گزاف تر می فروختند.
(در تداول عامه، چَلَنْگر) از مشاغل سنّتی در ایران و عمل ساختن اسباب مصرفی سبک وزن آهنی، مانند میخ طویله و انبر سرکَج و سه پایۀ آهنی و منقل و دهانۀ اسب و رکاب و چفت وریزه و قفل و زنجیر و نعل و جز آن ها. چلنگری در واقع نوعی آهنگری سبک و محلی است. عمده ابزار کار چلنگری عبارت اند از دَم و کوره، سندان، چکش های سبک و سنگین، انبرهای کوتاه و بلند، بشکه یا ظرف آبی برای آب دادن آهن کوره رفته، چند قلم و سنبه و مقداری زغال سنگ یا زغال چوب برای آتش کوره. چلنگران به خلاف آهنگران، خود به تنهایی کار می کردند و شاگردی نداشتند. مهم ترین اسباب ساخته شده به دست چلنگران نعل بود و عمده ترین منبع درآمد آنان نیز به شمار می رفت، چه، مردمان را در استفاده از نعل باورهایی خرافه آمیز بود و به همین سبب از چلنگران می خواستند تا طلسم هایی بر نعل ها حک کنند. از این رو، چلنگران نیز بر جهل جماعت، سوار و برای برخی نعل های ساختۀ خود خواص خرافی و جادویی قائل می شدند و نعل را به مبلغی گزاف تر می فروختند.
wikijoo: چلنگری
پیشنهاد کاربران
منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
واژه ی چنلگری از ریشه ی واژه ی چنلگر و ی فارسی هست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹





واژه ی چنلگری از ریشه ی واژه ی چنلگر و ی فارسی هست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹




