چلنگ
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
واژه نامه بختیاریکا
پیشنهاد کاربران
بی شک'. اشاره به استخوان، قلم، یا پا. . در واقع همان واژه متغیر شلنگ هستش. .
چلنگ در ترکی به معنای حلقه گل یا تاج گل قئزئل گولو دریدیم
سنه چلنگ هوریدیم
سنه چلنگ هوریدیم
در ترکی به تاج گل یا حلقه گل میگن قئزئل گولی دریدیم سنه چلنگ هوریدیم
چلنگ زابل دهی از بخش شیب آب زابل طوایف متعددی در آنجا ساکن بودند که یکی از تیره های کوهکن تیره سهرنگ نیز در آنجا سکونت داشتند.
درگویش زبان بختیاری واژه چلنگ به معنای= فلج، بیحس، ( برای مثال : دستش از سرما چلنگ شد. یعنی دستش براثر سرما فلج شد. )