چلاک


معنی انگلیسی:
forgery

لغت نامه دهخدا

چلاک. [ چ َ ] ( اِ ) جانوری است که سرگین گردانک گویند و به عربی جُعَل خوانند. ( برهان ) ( آنندراج ). جعل و سرگین گردانک. ( ناظم الاطباء ). چلانک. کَوَز. ( در تداول اهالی فیض آباد محولات بخش تربت حیدریه ). و رجوع به جعل و چلانک شود. || عینک. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

جانوریست که آن را سرگین گردانک گویند و به عربی جعل خوانند یا مطلق مردم بازاری و مسخرگان .

فرهنگ عمید

= جُعَل

گویش مازنی

/chelaak/ فرز و چابک & جام کوچک – ظروف کوچک حلبی

پیشنهاد کاربران

در گویش یزدی ، فرز می باشد.
چلاک=به زبان کوردی کرمانشاهی ( گورانی ) یعنی چولباسی

بپرس