چلالی

لغت نامه دهخدا

چلالی. [ چ َ / چ ِ ] ( اِ ) سبدی باشد که زنان پنبه گلوله کرده و ریسمان ریسیده را در آن نهند. ( برهان ) ( آنندراج ). سبدی که زنان پنبه گلوله کرده وریسمان ریسیده و جز آن در وی نهند. ( ناظم الاطباء ).

چلالی. [ چ َ ] ( اِخ ) دهی از بخش دهلران شهرستان ایلام که در 33 هزارگزی شمال باختری دهلران و 31 هزارگزی شمال راه شوسه دهلران به نصریان واقع است. کوهستانی و معتدل است و 30 تن سکنه دارد. آبش از چشمه. محصولش غلات ، روغن و پشم. شغل اهالی زراعت و گله داری است. ساکنین این آبادی از طایفه دوستعلی وند میباشند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

فرهنگ عمید

سبدی که پنبۀ گلوله شده یا گلوله های نخ ریسیده را در آن بگذارند.

پیشنهاد کاربران

بپرس