چلاغ یا چلاق
جدول کلمات
پیشنهاد کاربران
چُلاق یا چلاغ؛
تفاوت آوای دو حرف ( ق ) و ( غ ) با دو مدل نگارش به خاطر تک ضربی بودن و امتداد دار بودن آوای صوتی آنهاست.
مدل آوای حرف ( غ ) به گونه ای است که تلفظ آن به صورت ممتد بین دو حرف ( ق ) و ( خ ) می باشد ولی تلفظ آوای حرف ( ق ) به صورت تک ضربی از ابزارهای ایجاد کلام و صدور آوای آن ها در دهان می باشد. در واقع محل صدور آوای حرف ( غ ) به ترتیب محل صدور آوا از انتهای سقف دهان به سمت جلو با همکاری سطح زبان و سقف دهان عبارتند از ؛ ( ق غ خ گ ک ) که این حروف به دلیل نزدیکی محل صدور آوا در کلماتی که دارای یک ریشه ی مشترک هستند قانون قلب ها در مقوله ی زبانشناسی را ایجاد می کنند.
... [مشاهده متن کامل]
هرچند آواز و آوای تمام حروف الفبا دارای یک انطباق و عینیت بیرونی در عالم واقع نیز می باشد.
مثلاً انطباق آوای حرف ( غ ) در کلمه ی الاغ بر مبنای ماده بودن این حیوان و به لغایت افتادن نسل آن می باشد که این حالت با امتداد صوتی و آوایی این حرف انطباق دارد.
و حرف ( ق ) در کلمه ی تلقیح، بُعد داخلی بودن عمل لغایت نسل در اندام جنسی را می رساند.
یا کلمه ی چراغ که با کلماتی مثل شرق و جرقه هم خانواده می باشد بر مبنای حالت ممتد در پرتوافکنی نوری می باشد که از این ابزار روشنایی ایجاد می شود. در صورتی اگر به صورت چراق نگارش شود به معنی از نور و نیرو افتاده و سوخته معنی می دهد.
و یا کلمه ی باغ و باقی و بقایا و بقا به راحتی این رفتار آوایی حروف با عالم واقع، انطباقشان قابل مشاهده است.
بر همین مبنا حرف ( ق ) با مدل آوایی که دارد در کلمه ی چُلاق و عینیت و انطباق این آوا با آن حالت برای زمانی می باشد که دست و پا از گیرایی مستمر افتاده باشند و دیگر گیرایی لازم برای گرفتن کارها را نداشته باشند و شُل و شَلیل شده باشد.
اصطلاح چاق و چُلاق یک اصطلاح رایج در مکالمات روزمره می باشد.
یعنی چاقی عاملی برای چُلاق شدن دست و پا و از چالاکی افتادن بدن می باشد.
کلمه ی چُلاق در مورد دست و پاها در زمانی رایج می باشد که دست و پا در اندام انسان وجود دارد ولی گیرایی لازم برای گرفتن و انجام کارها را ندارند.
کلمه ی چُلاق در قانون بازچینی و بازخوانی حروف معکوس جهت پی بردن به کاربری و پی بردن به بار مخالف کلمات از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات به لحاظ مفهومی مرتبط با کلمه ی کلاج می باشد.
درک بهتر مفهوم این کلمه در روند و جریان ایجاد کلمات در ابعاد کاربردی مختلف از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات در مطلب تحلیل شده ی زیر به صورت مبسوط تبیین شده است؛
ریگر rigger ؛ تعریفی که برای این کلمه بر مبنای سخن سخاوتمند حروف و کلام کامل این کلمه وجود دارد به معنای شخص رفع گیر کننده یا به معنی شخصی که گیر و گور کار را برطرف می کند جهت بالا رفتن گیرایی کار و گیرا تر شدن هر چه بیشتر سیستم یا رگلاژ کننده ی شرایط.
از زاویه ی قانون بازچینی و بازخوانی حروف معکوس جهت پی بردن به بار مخالف یا پی بردن به موقعیت کاربری کلمه نیز اگر به کلمه ی ریگ rig نگاه کنیم کلمه ی گیر به معنی مانع قابل مشاهده می شود مثل کلمه ی زره که کارکرد و معنای این کلمه در خواندن معکوس این کلمه به معنی حِرز و حراست نمایان است.
شخصی یا دستگاهی یا سازمانی که موانع کار را برای رسیدن به هدفی خاص، رفع گیر یا برطرف و تنظیم می کند. یعنی برطرف کننده ی موانع یا تنظیم کننده و ایجاد کننده ی شرایط نرمال برای حمل و نقل و عبور و مرور، برای رسیدن و دست یابی به هدفی خاص.
اصطلاح ریگ حفاری در صنعت نفت از آن جهت می باشد که برای رسیدن به نفت محصور شده در مخازن زیرزمینی و گرفتن آن از این مخازن یکسری موانع و گیر و گورهایی مثل خاک و سنگ و گل و آب وجود دارد که با برداشتن این موانع و ایجاد یک رگه توسط ماشین آلات حفاری این امکان فراهم می شود.
یا اصطلاح ریگر به عنوان شخص کمک رسان به راننده ی جرثقیل ها برای حمل و نقل بار از آن جهت می باشد که شخص ریگر موانعی که بر سر راه برای حمل و نقل بار قرار داشته باشد برطرف می کند تا بار توسط جرثقیل در رَگه ای که توسط شخص ریگر ایجاد شده در موقعیت هدف قرار بگیرد.
رَگ ؛ وجود یک رگه جهت ایجاد گیرایی سیستم
رگال ؛ گیره ی رگه دار. گیره ی رگلاژ شده.
رگلاژ ؛ انجام تنظیمات مجدد جهت گیراتر شدن سیستم.
دو حرف ( ر ژ ) در قانون قلب ها و منقلب شدن حروف به سمت حروف دیگر قابل تبدیل به ( ل ج ) می باشد.
از طریق حروفی که ساختمان کلمه ی رگلاژ را تشکیل می دهند دو کلمه ی کلاج و گاراژ نیز قابل مشاهده است.
کلاج ؛ کلمه ی کلاج یا کلاچ که در صنعت خودرو به عنوان قطعه ای از قطعات خودرو که وظیفه ی گیرایی و انتقال نیرو از موتور به چرخها را بر عهده دارد به لحاظ مفهومی در یک بُعد دیگر مرتبط با کلمه ی رگلاژ و رگلاتور می باشد.
البته در مورد کلمه ی کلاج از طریق قانون بازچینی و بازخوانی حروف معکوس جهت پی بردن به کاربری و پی بردن به بار مخالف آن ، کلمه ی چُلاک یا چُلاق نیز قابل مشاهده است. کلمه ی چُلاق در مورد دست و پاها در زمانی رایج می باشد که دست و پا در اندام انسان وجود دارد ولی گیرایی لازم برای انجام کار را ندارند. البته با این تعریف که در مورد کلمه ی چُلاق پیش آمد کلمه ی چالاک نیز قابل مشاهده شد که شباهت زیادی به کلمه ی چُلاق دارد. ولی مسیر ایجاد کلمه ی چالاک مرتبط با کلمه ی شاراک به مفهوم شارش یافتن و جریان داشتن و تند و تیز و توانمند بودن در حرکت می باشد.
گاراژ garage ؛ کلمه ی گاراژ با ریخت دیگر آن گاراج و گیراج نیز که در زبان فارسی به معنی پارکینگ ترجمه و برگردان شده است به معنی محل قرارگیری و قرارگاه دارای معنا و مفهوم می باشد. به گونه ای که تعریف قرارگیری برای کلمه ی گاراژ با ریخت گیرارگیری نیز قابل مشاهده است.
ریکا ؛ کلمه ی ریکا نیز که به عنوان یک نام و یک برند در صنعت مواد شوینده رایج می باشد از آن جهت می باشد که این ماده باعث زدودن آلودگی ها و چربی از روی دست یا ظروف می شود. یا به نوعی برطرف کننده موانع پاکیزگی می باشد. همچنین کلمات مرتبطی مثل رَک رِکتوم راکت رکن و. . .
اصطلاح ریگ در کفش بودن نیز که به عنوان یک مانع برای راه رفتن به صورت صحیح می باشد تأیید کننده این توضیح می باشد.
حتی کلمه ی رگ در خون رسانی و علم پزشکی نیز که به عنوان یک ابزاری لوله مانند، شرایط خون رسانی به اعضای بدن را به عنوان یک رگه جهت گیراتر شدن هرچه بیشتر فراهم می کند در حال استفاده می باشد.
کلماتی مثل رگلاژ در تنظیمات چیزها و رگال لباس نیز این مفهوم در آنها قرار دارد.
حتی اصطلاح رک گویی و رکیک که حرف ( ک ) در این کلمه از حرف ( گ ) در قانون قلب ها و منقلب شدن حروف به سمت حروف دیگر تغییر حالت پیدا کرده از آن جهت می باشد که شخص برای صحبت کردن و مخاطب قرار دادن دیگران، بی پرده و بدون در نظر گرفتن هیچ مانعی، حرف و منظور خود را به مخاطب می رساند.
تفاوت آوای دو حرف ( ق ) و ( غ ) با دو مدل نگارش به خاطر تک ضربی بودن و امتداد دار بودن آوای صوتی آنهاست.
مدل آوای حرف ( غ ) به گونه ای است که تلفظ آن به صورت ممتد بین دو حرف ( ق ) و ( خ ) می باشد ولی تلفظ آوای حرف ( ق ) به صورت تک ضربی از ابزارهای ایجاد کلام و صدور آوای آن ها در دهان می باشد. در واقع محل صدور آوای حرف ( غ ) به ترتیب محل صدور آوا از انتهای سقف دهان به سمت جلو با همکاری سطح زبان و سقف دهان عبارتند از ؛ ( ق غ خ گ ک ) که این حروف به دلیل نزدیکی محل صدور آوا در کلماتی که دارای یک ریشه ی مشترک هستند قانون قلب ها در مقوله ی زبانشناسی را ایجاد می کنند.
... [مشاهده متن کامل]
هرچند آواز و آوای تمام حروف الفبا دارای یک انطباق و عینیت بیرونی در عالم واقع نیز می باشد.
مثلاً انطباق آوای حرف ( غ ) در کلمه ی الاغ بر مبنای ماده بودن این حیوان و به لغایت افتادن نسل آن می باشد که این حالت با امتداد صوتی و آوایی این حرف انطباق دارد.
و حرف ( ق ) در کلمه ی تلقیح، بُعد داخلی بودن عمل لغایت نسل در اندام جنسی را می رساند.
یا کلمه ی چراغ که با کلماتی مثل شرق و جرقه هم خانواده می باشد بر مبنای حالت ممتد در پرتوافکنی نوری می باشد که از این ابزار روشنایی ایجاد می شود. در صورتی اگر به صورت چراق نگارش شود به معنی از نور و نیرو افتاده و سوخته معنی می دهد.
و یا کلمه ی باغ و باقی و بقایا و بقا به راحتی این رفتار آوایی حروف با عالم واقع، انطباقشان قابل مشاهده است.
بر همین مبنا حرف ( ق ) با مدل آوایی که دارد در کلمه ی چُلاق و عینیت و انطباق این آوا با آن حالت برای زمانی می باشد که دست و پا از گیرایی مستمر افتاده باشند و دیگر گیرایی لازم برای گرفتن کارها را نداشته باشند و شُل و شَلیل شده باشد.
اصطلاح چاق و چُلاق یک اصطلاح رایج در مکالمات روزمره می باشد.
یعنی چاقی عاملی برای چُلاق شدن دست و پا و از چالاکی افتادن بدن می باشد.
کلمه ی چُلاق در مورد دست و پاها در زمانی رایج می باشد که دست و پا در اندام انسان وجود دارد ولی گیرایی لازم برای گرفتن و انجام کارها را ندارند.
کلمه ی چُلاق در قانون بازچینی و بازخوانی حروف معکوس جهت پی بردن به کاربری و پی بردن به بار مخالف کلمات از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات به لحاظ مفهومی مرتبط با کلمه ی کلاج می باشد.
درک بهتر مفهوم این کلمه در روند و جریان ایجاد کلمات در ابعاد کاربردی مختلف از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات در مطلب تحلیل شده ی زیر به صورت مبسوط تبیین شده است؛
ریگر rigger ؛ تعریفی که برای این کلمه بر مبنای سخن سخاوتمند حروف و کلام کامل این کلمه وجود دارد به معنای شخص رفع گیر کننده یا به معنی شخصی که گیر و گور کار را برطرف می کند جهت بالا رفتن گیرایی کار و گیرا تر شدن هر چه بیشتر سیستم یا رگلاژ کننده ی شرایط.
از زاویه ی قانون بازچینی و بازخوانی حروف معکوس جهت پی بردن به بار مخالف یا پی بردن به موقعیت کاربری کلمه نیز اگر به کلمه ی ریگ rig نگاه کنیم کلمه ی گیر به معنی مانع قابل مشاهده می شود مثل کلمه ی زره که کارکرد و معنای این کلمه در خواندن معکوس این کلمه به معنی حِرز و حراست نمایان است.
شخصی یا دستگاهی یا سازمانی که موانع کار را برای رسیدن به هدفی خاص، رفع گیر یا برطرف و تنظیم می کند. یعنی برطرف کننده ی موانع یا تنظیم کننده و ایجاد کننده ی شرایط نرمال برای حمل و نقل و عبور و مرور، برای رسیدن و دست یابی به هدفی خاص.
اصطلاح ریگ حفاری در صنعت نفت از آن جهت می باشد که برای رسیدن به نفت محصور شده در مخازن زیرزمینی و گرفتن آن از این مخازن یکسری موانع و گیر و گورهایی مثل خاک و سنگ و گل و آب وجود دارد که با برداشتن این موانع و ایجاد یک رگه توسط ماشین آلات حفاری این امکان فراهم می شود.
یا اصطلاح ریگر به عنوان شخص کمک رسان به راننده ی جرثقیل ها برای حمل و نقل بار از آن جهت می باشد که شخص ریگر موانعی که بر سر راه برای حمل و نقل بار قرار داشته باشد برطرف می کند تا بار توسط جرثقیل در رَگه ای که توسط شخص ریگر ایجاد شده در موقعیت هدف قرار بگیرد.
رَگ ؛ وجود یک رگه جهت ایجاد گیرایی سیستم
رگال ؛ گیره ی رگه دار. گیره ی رگلاژ شده.
رگلاژ ؛ انجام تنظیمات مجدد جهت گیراتر شدن سیستم.
دو حرف ( ر ژ ) در قانون قلب ها و منقلب شدن حروف به سمت حروف دیگر قابل تبدیل به ( ل ج ) می باشد.
از طریق حروفی که ساختمان کلمه ی رگلاژ را تشکیل می دهند دو کلمه ی کلاج و گاراژ نیز قابل مشاهده است.
کلاج ؛ کلمه ی کلاج یا کلاچ که در صنعت خودرو به عنوان قطعه ای از قطعات خودرو که وظیفه ی گیرایی و انتقال نیرو از موتور به چرخها را بر عهده دارد به لحاظ مفهومی در یک بُعد دیگر مرتبط با کلمه ی رگلاژ و رگلاتور می باشد.
البته در مورد کلمه ی کلاج از طریق قانون بازچینی و بازخوانی حروف معکوس جهت پی بردن به کاربری و پی بردن به بار مخالف آن ، کلمه ی چُلاک یا چُلاق نیز قابل مشاهده است. کلمه ی چُلاق در مورد دست و پاها در زمانی رایج می باشد که دست و پا در اندام انسان وجود دارد ولی گیرایی لازم برای انجام کار را ندارند. البته با این تعریف که در مورد کلمه ی چُلاق پیش آمد کلمه ی چالاک نیز قابل مشاهده شد که شباهت زیادی به کلمه ی چُلاق دارد. ولی مسیر ایجاد کلمه ی چالاک مرتبط با کلمه ی شاراک به مفهوم شارش یافتن و جریان داشتن و تند و تیز و توانمند بودن در حرکت می باشد.
گاراژ garage ؛ کلمه ی گاراژ با ریخت دیگر آن گاراج و گیراج نیز که در زبان فارسی به معنی پارکینگ ترجمه و برگردان شده است به معنی محل قرارگیری و قرارگاه دارای معنا و مفهوم می باشد. به گونه ای که تعریف قرارگیری برای کلمه ی گاراژ با ریخت گیرارگیری نیز قابل مشاهده است.
ریکا ؛ کلمه ی ریکا نیز که به عنوان یک نام و یک برند در صنعت مواد شوینده رایج می باشد از آن جهت می باشد که این ماده باعث زدودن آلودگی ها و چربی از روی دست یا ظروف می شود. یا به نوعی برطرف کننده موانع پاکیزگی می باشد. همچنین کلمات مرتبطی مثل رَک رِکتوم راکت رکن و. . .
اصطلاح ریگ در کفش بودن نیز که به عنوان یک مانع برای راه رفتن به صورت صحیح می باشد تأیید کننده این توضیح می باشد.
حتی کلمه ی رگ در خون رسانی و علم پزشکی نیز که به عنوان یک ابزاری لوله مانند، شرایط خون رسانی به اعضای بدن را به عنوان یک رگه جهت گیراتر شدن هرچه بیشتر فراهم می کند در حال استفاده می باشد.
کلماتی مثل رگلاژ در تنظیمات چیزها و رگال لباس نیز این مفهوم در آنها قرار دارد.
حتی اصطلاح رک گویی و رکیک که حرف ( ک ) در این کلمه از حرف ( گ ) در قانون قلب ها و منقلب شدن حروف به سمت حروف دیگر تغییر حالت پیدا کرده از آن جهت می باشد که شخص برای صحبت کردن و مخاطب قرار دادن دیگران، بی پرده و بدون در نظر گرفتن هیچ مانعی، حرف و منظور خود را به مخاطب می رساند.