( چقندرآب ) چقندرآب. [ چ ُ ق ُ دَ ] ( اِ مرکب ) معنی این لغت بدرستی دانسته نشد، لیکن در زمان ما چغندر پخته را ورق کرده در ماست یا سرکه یا کشک ریزند و آن را تا مدتی نگاه توان داشت :... دیگر آنکه مردم خوارزم بیشتر خوردنیها می پوسانند. پس می خورند چون ترینه وچقندرآب و شلغم آب و غیرآن ». ( ذخیره خوارزمشاهی ).
فرهنگ فارسی
( چقندر آب ) معنی این لغت بدرستی دانسته نشد لیکن در زمان ماچغندر پخته را ورق کرده درماست یاسر که یا کشک ریزند و آنرا تا مدتی نگاه توانداشت .