چقل

لغت نامه دهخدا

چقل. [ چ َ ق َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان دشمن زیاری بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان که در 11 هزارگزی خاور قلعه کلات و 41 هزارگزی شمال خاوری راه بهبهان به آرو واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 125 تن سکنه دارد. آبش از چشمه. محصولش غلات ، برنج ، پشم و لبنیات. شغل اهالی زراعت و حشم داری ، صنایع دستی بافتن قالی ، جاجیم و پارچه و راهش مالرو است. ساکنین این آبادی از طایفه دشمن زیاری هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان دشمن زیاری بخش کهکیلوی. شهرستان بهبهان .

واژه نامه بختیاریکا

( چقل + ) چینه دان مرغ
( چُقُل ) دینوگر؛ زیر بغل

پیشنهاد کاربران

چقل ( به فتح چ و ق ) در ترکی جغتایی به معنی سخت و غیرقابل انطاف. مثال : پارچه ای که روش شربت ریخته و سخت شده باشه میگن چقل شده!یا میوه ای که خشک و سفت شده گویندچقل شده
واژ ه ای لری به معنای شغال
ما به چیزی که چسبناک باشه میگیره چَقَل
چقل ب زبان سیستانی 💜 ب زبان پارسی دور زدن
چَقل در زبان لکی و به فارسی شغال
زنده باد لک و لکستان بزرگ
چقل در زبان لری لرستان به معنای شغال می باشد. این واژه با همین تلفظ در زبان انگلیسی نیز وجود دارد
به شغال در کوردی چَقَل ( چەقەڵ ) گفته میشه
چقل؛ با کسره چ وفتحه ق ، در گویش شهربابکی به معنی پرتاب
چقل کردن ؛ پرتاب کردن

بپرس