چقاگنوژ

لغت نامه دهخدا

چقاگنوژ. [ چ َ گ ُ ] ( اِخ ) دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاهان که در 10 هزارگزی جنوب خاوری کوزران بر سر راه فرعی کوزران به چهارزبر واقعاست. دشت و سردسیر است و 200 تن سکنه دارد. آبش از چاه و سراب هفت آشان ، محصولش غلات ، حبوبات دیم ، لبنیات و چغندر قند. شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش در تابستان اتومبیل رو است. در زمستان گله داران این محل به حدود نفت شاه میروند و در این آبادی تپه ای از آثار قدیم باقی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

پیشنهاد کاربران

گُنوژ در زبان لکی یعنی ۱. جوالدوز ۲. سوزن بزرگ آهنی و یا فولادی برای دوختن پارچه های کلفت و کارهایی که سوزن کاربرد ندارد و برای دوخت درب گونی و کیسه ها استفاده می شده

بپرس