که من چفته شدم جانا و چون چوگان فروخفتم
گرم بدرود خواهی کرد بهتر رو که من رفتم.
دقیقی ( از فرهنگ اسدی ).
چون موی شدم لاغر و چون زر شده ام زردچون چنگ شدم چفته و چون زیر شدم زار.
فرخی.
شد تیره همچو موی تو روی چوماه توشد چفته همچو زلف تو سرو روان تو.
سنائی.
زرد شده ناچشیده شربت عشق چفته شده ناکشیده فرقت یار.
رشید وطواط.
رجوع به چفته و چفته کردن و چفتیدن شود.