چغل. [ چ ُ غ َ ] ( اِ ) سلاحی است که جوشن گویند و در روزهای جنگ میپوشند. ( برهان ). نوعی از سلاح جنگ که بعربی جوشن خوانند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). نوعی از سلاح که در روز جنگ میپوشند و آن را جوشن هم نامند. ( جهانگیری ). جوشن یعنی سلاحی که در روزهای جنگ پوشند. ( ناظم الاطباء ). نوعی از سلاح که در روز جنگ میپوشیدند و نام دیگرش جوشن بوده. ( فرهنگ نظام ). زره. جامه ای که از حلقه های آهنین ترتیب داده شده و مخصوص پوشیدن در جنگ بوده است :
چغل به پیش خدنگش چو شیطنست و شهاب
زره به پیش سنانش چو سوزنست و حریر.
حکیم نزاری ( از انجمن آرا ).
نه همچون دیگران زآهن چغل پوش سلاح عصمت یزدانش بردوش.
خسرو دهلوی ( از انجمن آرا ).
چغل. [ چ ُ غ ُ ] ( ص ، اِ ) شخصی باشد که آنچه از مردم بیند یا شنود بحاکم و داروغه و عسس یا جای دیگر نقل کند، بسبب آنکه آزار و نقصان بمردم و رنجش میان مردمان بهم رسد، و این قسم شخص را «سخن چین » گویند و بعربی «نمام »خوانند. ( برهان ). سخن چین که پیش مردم به بدی سعایت کند و فعل او را «چغلی » گویند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). بمعنی غماز؛ از لغات ترکی. ( غیاث ). بدبختی را گویند که چون سخنی از کسی بشنود یا فعلی مشاهده نماید که از افشای آن به او آزاری و آسیبی برسد اظهار کند واو را «سخن چین » نیز نامند و بتازی «نمام » خوانند. ( جهانگیری ). نمام و سخن چین و خفیه نویس که آنچه از مردم بیند و یا شنود جهت آزار آنان برای حاکم و داروغه و جز آن نقل و یا نویسد. ( ناظم الاطباء ). سخن چین که حرف کسی را برای افساد بدیگری رساند و در تکلم امروز ایران بمعنی مطلق شکایت از کسی است نزد دیگری. ( فرهنگ نظام ). چغلی کننده و چغلی دهنده. خبرکش. خبرچین. جاسوس. عوان. و رجوع به چغل خور و چغل خوری و چغلی شود.بیشتر بخوانید ...