چغریدن. [ چ َ دَ ] ( مص ) بمعنی التفات کردن باشد. ( برهان ). التفات کردن. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || بمعنی ترسیدن و واهمه نمودن هم آمده است. ( برهان ). ترسیدن. ( آنندراج ) ( فرهنگ نظام ) ( شرفنامه منیری ). ترسیدن و واهمه نمودن. ( ناظم الاطباء ). چغزیدن. بیمناک شدن. و رجوع به چغر و چغرنده و چغریده وچغزیدن شود. || برگشتن. ( ناظم الاطباء ).