چغرسته. [ چ َ رِ ت َ / ت ِ ] ( اِ ) چفرسته. ( شرفنامه منیری ). گروهه ریسمانی که هنگام رشتن بر دوک پیچیده میشود. و رجوع به چفرسته و چغرشته شود. || آلتی است که جولاهان را بوداز گل و نی در او باشد. ( صحاح الفرس ). || زبانه آتش. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به چغرزه شود.
فرهنگ فارسی
چفرسته ٠ گروه. ریسمانی که هنگام رشتن بر دوک پیچیده میشود ٠ چقرشته ٠