چغار

لغت نامه دهخدا

چغار. [ چ َ ] ( اِ ) آواز ساز. ( ناظم الاطباء ). صدای چنگ و ساز و امثال آن. ( از شعوری ). || شور و غوغای در جنگ. || انبار زیرزمینی. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به چغاره شود.

جدول کلمات

بی حیا ، بد زبان

پیشنهاد کاربران

چغار به معنی تپه ، قلعه یا انباروچو به لفظ عامیانه یعنی چوب ، چغار چو یعنی انبار چوب
تپه ، قله ، چکاد ، چوک . { چغار زنبیل}

بپرس