لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگستان زبان و ادب
{flasher} [حمل ونقل درون شهری-جاده ای] نوعی چراغ راهنمایی که به طور متناوب و لحظه ای خاموش و روشن شود
واژه نامه بختیاریکا
مترادف ها
چشم بند اسب، فلاشر، چشمک زن، چراغ راهنمای اتومبیل
چشم بند اسب، چشمک زن، مژه، چشم
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید