چشمه چشمه

لغت نامه دهخدا

چشمه چشمه. [ چ َ / چ ِ م َ / م ِ چ َ / چ ِ م َ / م ِ ] ( ص مرکب ) سوراخ سوراخ و متخلخل. ( ناظم الاطباء ). مشبک و خانه خانه چون لانه زنبور :
یکی کرته هر یک بپوشیده تنگ
همه چشمه چشمه بنقش و برنگ.
اسدی.
همچون خزینه خانه زنبور خشکسال
از باد چشمه چشمه دماغ خرابشان.
خاقانی.
صحن مجلس در مدور جام نوشین چشمه یافت
کانچنان هم چشمه چشمه هم مدور ساختند.
خاقانی.
رجوع به چشمه شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) سوراخ سوراخ متخلخل مشبک خانه خانه .

فرهنگ معین

( ~. ~. ) (ص مر. ) سوراخ سوراخ ، خانه خانه ، مشبک .

پیشنهاد کاربران

چشمه چشمه: [عامیانه، اصطلاح] سوراخ سوراخ، مشبک.

بپرس