چشمه ٔ میم

لغت نامه دهخدا

چشمه میم. [ چ َ / چ ِ م َ/ م ِ ی ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از حلقه میم است. ( آنندراج ). سوراخ سر میم مکتوب :
صنمی با زنخی تازه تر از برگ سمن
صنمی با دهنی تنگ تر از چشمه میم.
فرخی.
محبت تو جگرتشنگان بادیه را
کند زلال خضر در گلو ز چشمه میم.
سنائی ( از آنندراج ).
ماه دو هفته ندارد چو یکی چشمه میم
دهن تنگ و در او چشمه خضر و الیاس.
سوزنی.
کنون ز هست-ی من جز دو حرف بیش نماند
دلی چو چشمه میم وتنی چو حلقه نون.
؟
|| کنایه از سوراخ کوچک. ( از یادداشت مؤلف ).

پیشنهاد کاربران

بپرس