آن پیر ماکه صبح لقائیست خضرنام
هر صبح بوی چشمه خضر آیدش ز کام.
خاقانی.
زهره میغ از دل دریا گشادچشمه خضر از لب خضرا گشاد.
نظامی.
رجوع به چشمه حیات وچشمه حیوان شود. || دهان معشوق باشد. ( برهان ). کنایه از دهان محبوب. ( آنندراج ). دهان معشوق.( ناظم الاطباء ).