چشمه نوش

لغت نامه دهخدا

چشمه نوش. [ چ ِ م ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کنگاور بخش کنگاور شهرستان کرمانشاهان که در 17 هزارگزی شمال خاوری کنگاور و 6 هزارگزی خاور شوسه کرمانشاه بهمدان واقع است. دشت و معتدل است و 185 تن سکنه دارد. آبش از قنات. محصولش غلات دیمی و آبی ،تریاک و حبوبات. شغل اهالی زراعت و راهش مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).، چشمه نوش. [ چ َ م َ/ م ِ ی ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آب حیات است. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). آب حیات. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به چشمه حیوان و چشمه خضر و چشمه نوربخش شود. || کنایه از دهان معشوق است. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). دهان معشوق. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به چشمه حیوان و چشمه خضر و چشمه نوربخش شود.

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان کنگاور بخش کنگاور شهرستان کرمانشاهان ٠

دانشنامه عمومی

چشمه نوش، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان کنگاور در استان کرمانشاه ایران است.
این روستا در دهستان گودین قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۵۴ نفر ( ۵۰خانوار ) بوده است.
عکس چشمه نوش
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

چشمهٔ نوش نام آلبومی است با صدای محمّدرضا شجریان، تار محمدرضا لطفی و تنبک مجید خلج در راست پنجگاه و مرکب خوانی. این آلبوم حاصل اجرای کنسرت در پاریس در سال ۱۳۷۲ است.
• خواننده: محمدرضا شجریان
• تار: محمدرضا لطفی
...
[مشاهده متن کامل]

• تنبک: مجید خلج
• صدابردار: سیامک شجریان
• طرح: مژگان شجریان
• خوشنویسی: عباس اخوین
• بداهه خوانی و بداهه نوازی: غزل حافظ و دوبیتی باباطاهر
• تصنیف های قدیمی:
• میخانه ( نوا )
• سرخوشان ( بیات اصفهان )
آواز راست پنجگاه، شعر از حافظ و بابا طاهر
( جمله اول راست ) روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست
( جمله دوم راست ) ناظر روی تو صاحبنظرانند آری ناظر روی تو صاحبنظرانند آری
( پروانه ) اشک غماز من ار سرخ برآمد چه عجب
( نغمه + پروانه ) از حیای لب شیرین تو ای چشمه نوش
( جمله دوم نغمه ) تا به دامن ننشیند ز نسیمش گردی ز نسیمش گردی
( بوسلیک + سپهر ) تا دم از شام سر زلف سیاهت نزنند تا دم از شام سر زلف سیاهت نزنند
( سلمک ) من از این طالع سرگشته به رنجم من از این طالع سرگشته به رنجم ور نی
( دشتستانی ) دلی دیرُم که بهبودش نِمی بو
( دشتستانی ) به بادش می دهُم نش می بره باد
( دشتستانی ) اَلالهٔ روزگارانُم تِه ای یار
( دشتستانی + بازگشت به راست پنجگاه از طریق پروانه ) بنفشه جو کنارونُم تِه ای یار
( عراق ) شیر در بادیه عشق تو روباه شود
( نوعی درآمد نوا ) من از این طالع سرگشته به رنجم ور نی
( گردانیه ) تا به دامن ننشیند ز نسیمش گردی
( رُهاب ) ناظر روی تو صاحبنظرانند آری
( تصنیف نوا، میخانه ) ( نهفت + فرود به نوا ) مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز
( نهفت + بازگشت به راست پنجگاه ) آب چشمم که بر او منت خاک در توست آب چشمم که بر او منت خاک در توست
( اصفهان + جامه دران + سپهر ) تا دم از شام سر زلف سیاهت نزنند
( جامه دران ) از وجودم قدری نام و نشان هست که هست از وجودم قدری نام و نشان هست که هست
( بیات راجه + جامه دران + فرود به اصفهان ) آب چشمم که بر او منت خاک در توست
( فرود به اصفهان ) غیر این نکته که حافظ ز تو ناخشنود است

چشمه نوشچشمه نوشچشمه نوش
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/چشمه_نوش
معنی استعاری آن در بسیاری از متون ادبی ( لب ) یا ( لب معشوق ) می باشد
یکی از معانی چشمه نوش می تواند چشمه عسل باشد
تو را که بهره ز نوش است نیش چون زنبور
از این چه سود که داری هزار چشمه نوش
صائب تبریزی

بپرس