چشمه بریجرد

لغت نامه دهخدا

چشمه بریجرد. [ چ َ م َ ب ِ ج ِ ] ( اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «بعضی این چشمه را چشمه بزنجرد هم گفته اند و بهرحال در حوالی گنجه واقع است. و از وقایع این محل قتل سلطان حمزه میرزا ولیعهد شاه محمد صفوی است که بعضی مورخین تاریخ شب بیست ودوم ماه ذیحجه سنه 994 هَ. ق. و برخی طور دیگر نوشته اند. از جمله صاحب تاریخ عالم آرا سال 996 و صاحب زبدة التاریخ بیست وهفتم ذیحجه ٔ994 نوشته و در هر صورت تفصیل قضیه از این قرار است که سلطان حمزه میرزا از گنجه عزیمت عراق میکند و در چشمه «بریجرد» فرود می آید و در شب بیست ودوم یا بیست وهفتم در همین محل بمنزل علیقلیخان که از مقربان بوده میرود و تا نیمه شب میگساری میکند، آنگاه مست از منزل علیقلیخان بیرون میاید و با چند ملازم و غلام بجایگاه خود رفته قصد حرمخانه میکند از قضا او را به آلاچیقی که قوشخانه بوده میبرند و همانجا رختخواب خواسته استراحت میکند. در این وقت خداوردی دلاک که شخص گمنامی بوده و در قزوین دلاکی میکرده و در خدمت سلطان حمزه میرزا بمال و مقام رسیده است نگهبانان را ببهانه اینکه شاهزاده میخواهد با شاهدی خلوت کند از آن محل دور میسازد و خود خنجر شاهزاده را از کمر او باز میکند و او را در حال مستی و بی خبری چند زخم مهلک میزند. در این هنگام فتاح نام پسری که به امر شاهزاده بخدمت آمده بود داخل آلاچیق میشود و آن وضع را میبیند و بیرون دویده فریاد برمیاورد تا مستحفظین میرسند ولی هیچیک جرأت داخل شدن نمیکنند عاقبت زینل بیک شربتدار داخل آلاچیق میشود و جراحان و طبیبان را بر بالین شاهزاده می آورد لیکن کار از کار گذشته و شاهزاده زندگی را بدرود گفته بود». ( از مرآت البلدان ج 4 ص 242 ).

فرهنگ فارسی

مولف مر آت البلدان نویسد : ((بعضی این چشمه را چشمه بزنجرد هم گفته اند و بهر حال در حوالی گنجه واقع است ) )

پیشنهاد کاربران

بپرس