چشمه بادخانی. [ چ َ م َ ] ( اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «چشمه ای است در کوههای حوالی دامغان در سمت جنوب دره ای که بطرف چشمه علی می آید و در جانب راست جاده واقع است. این چشمه در دامن کوهی است که پشت آن محال هزارجریب مازندران است. حصار کوچکی دور چشمه ساخته اند و چشمه در وسط محوطه قرار دارد. آب چشمه غلیظ و بدرنگ و بدبو است و دو ذرع پائین تر از سطح زمین جریان دارد و این آب مرکب است از گوگرد و آهن و معروف است که اگر چیزی از قاذورات و کثافات در آب چشمه اندازند باد و طوفانی عظیم برخیزد و مخصوصاً مورخین قدیم در این باره مطالبی اغراق آمیز نوشته اند و بعضی گفته اند که تا آب چشمه را از کثافات پاک نکنند طوفان بر طرف نشود و هوا آرام نگیرد.صاحب نزهة القلوب گوید که در پنج فرسخی دامغان چشمه ای است که آن را «ایرادخوانی » نامند و اگر از نجاسات چیزی در آن اندازند باد و سرما و بارندگی شود و چون بردارند طوفان فرونشیند و چنین چشمه ای در مملکت غزنین نیز باشد. صاحب عجایب المخلوقات گوید که زکریابن محمود الغزنوی از قول صاحب تحفة الغرایب نقل کند که در جبل دامغان چشمه ای است که اگر در آن نجاست اندازند هوا بشدتی مختلف شود که بیم انهدام ابنیه باشد. لیکن محققین بدقت نظر معلوم کرده اند که در چشمه بادخانی عملی خارق عادت و برخلاف طبیعت روی ندهد زیرا مواضعی که در محوطه بحر خزر واقع شده اند اغلب دچار بادهای سخت پی درپی میباشند و چون دره ای که آب چشمه علی ازآن جریان دارد بسمت شهر دامغان و جلگه ای که این شهردر آن واقع است امتداد مییابد و چشمه بادخان نیز درمحاذات این دره است گاهی افتادن کثافات در این چشمه اتفاقاً مقارن شده است با زمانی که بادهای سخت از بحر خزر بر میخیزد و عوام الناس چنین پنداشته اند که وزش باد شدید با تغییر هوا معلول انداختن کثافت در آب چشمه بوده است و چون تا زمان پاک کردن آب چشمه مدتی فاصله میبود و در این فاصله هوا آرام میگرفت ، گمان کرده اند که برداشتن کثافت از آب چشمه موجب آرامش هواگردیده است و بدیهی است که اگر جز این که گفتم باشدموضوع از قاعده طبیعی خارج است و عقل آن را نمیپذیرد و هر چه را مأخذ و دلیل عقلی نباشد تعبداً نمیتوان قبول کرد». ( از مرآت البلدان ج 4 ص 230 و 231 ).
فرهنگ فارسی
مولف مر آت البلدان نویسد : (( چشمه ایست در کوههای حوالی دامغان ) )