چشم چران

/CeSmCarAn/

مترادف چشم چران: نظرباز، طامح

متضاد چشم چران: چشم پاک

معنی انگلیسی:
lecher, lecherous, ogler, voyeur

لغت نامه دهخدا

چشم چران. [ چ َ / چ ِ چ َ ] ( نف مرکب ) نظرباز. کسی که چشم چرانی و نظربازی کند. آن کس که به تماشای خوبرویان و زیبارخان در مجالس و معابر سرگرم شود. رجوع به چشم چراندن و چشم چرانی و چشم چرانی کردن شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که چشم چرانی کند آنکه نظر بازی کند .
نظر باز کسیکه چشم چرانی و نظر بازی کند . آنکس که به تماشای خوبرویان و زیبا رخان در مجالس و معابر سرگرم شود .
مردی که ازروی هوس بزنان ودختران نظرکند، نظرباز

فرهنگ معین

( ~. چَ ) (ص فا. ) کسی که از روی هوس به زنان نگاه کند.

فرهنگ عمید

۱. مردی که از روی هوس به زنان و دختران نظر کند.
۲. آن که به تماشای خوب رویان سرگرم شود، نظرباز.

واژه نامه بختیاریکا

خیز

دانشنامه عمومی

چشم چران (فیلم ۱۹۹۴). چشم چران ( ایتالیایی: L'uomo che guarda ) فیلمی به کارگردانی تینتو براس است که در سال ۱۹۹۴ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به مرتین بروشار اشاره کرد.
عکس چشم چران (فیلم ۱۹۹۴)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

کلمهٔ فارسی �چرخ� ( čarx ) از ریشه ای کهن در زبان های ایرانی و ترکی باستان می آید:
- - -
⚙️ ریشه ایرانی
0 - 1– واژهٔ �چرخ� در فارسی میانه ( سیستم پهلوی ) به صورت čahr وجود داشته، به معنی �چرخ، دوران� و این شکل خود از زبان پروتو–ایرانی *čaxr�m و باستان تری از آن، پروتو–هندواروپایی *kʷ�kʷlos ( �چرخ، دایره� ) نشأت گرفته  .
...
[مشاهده متن کامل]

332 - 0– این عنصر در سانسکریت به صورت cakr� ( चक्र ) به معنی �چرخه، چرخ� نیز ظاهر شده که نشان دهندهٔ هم بستگی ژرف زبان شناختی در این حوزه است  .
- - -
🌀 انتقال به ترکی و بازگشت به فارسی
491 - 0– در عثمانی ( ترکی دیرین ) کلمه به صورت ��arh� یا ��ark� مستقر شد. نکتهٔ جالب اینکه در برخی متون ترکی این کلمه با �و� در تلفظ هم ( مثل �چارخ� ) ثبت شده است  .
708 - 0– همین ترکی عثمانی، در واقع با �برگردان� به فارسی آمده – یعنی در فارسی نوین بعضا پس از آموختن از منابع ترکی ( مثل �دوچرخه� از ترکی do - �arx یعنی چرخ دوگانه ) به زبان بازگشته. اما شاکلهٔ اصلی و معنای بنیادین همچنان ایرانی ( پارسی میانه ) است  .
- - -
🎯 ارتباط با واژه های ترکی ( چویرمک، چورماخ، چوراخ )
– درخواستی کردید دربارهٔ واژه هایی مثل چویرمک یا چورماخ. . . این ها در واقع با �چرخ� اصلی ارتباط مستقیم ندارند. ظاهراً از �evirmek ( ترکی عثمانی/ترکی امروزی ) به معنی �گرداندن، چرخاندن� ساخته شده اند:
�evirmek در ترکی = �چرخاندن�
�evirmek در فارسی ( بعد از قرض گیری ) به شکل �چویرمک� یا �چورماخ� درآمده است.
بنابراین، �چرخ� اصل ایرانی دارد، اما حلقهٔ بعدی مفهومی در زبان ترکی بوده که معنای عملی �گرداندن� را داشته و به فارسی بازگردانده شده اند تا فعلی شوند با همین معنای عملی.
- - -
✅ جمع بندی
عنوان ریشه و مسیر
چرخ فارسی میانه čahr ← پارسی قدیم ← پروتو - ایرانی/هندواروپایی
انتقال به ترکی در عثمانی → �arh / �ark
بازگشت به فارسی در قالب �دوچرخه� یا �چرخاب�، حتی �چرخه فلک�
چویرمک / چورماخ / چوراخ قرضی از ترکی �evirmek ( گرداندن ) ← عملیات روی �چرخ�
- - -
📚 منابع معتبر:
Wiktionary:
> 968 - 11از فارسی میانه čahr ( ⟨چرخ⟩ ) ، از پروتو–ایرانی *čaxr�m، از پیوند نهایی باسانسکریت cakr� و پروتو - هندواروپایی *kʷ�kʷlos 
همچنین همین منبع تصریح می کند:
> 2034 - 1در عثمانی و ترکی به صورت ��arh�, ��ark� ظاهر شده و معنی پایه—دوران، ماشین، انتقال حرکت—را حفظ کرده است 
- - -
🎯 نتیجه نهایی:
واژهٔ �چرخ� ریشه ای پارسی کهن دارد و با دیرینگی چندهزارساله وارد ترکی نیز شده است. واژگانی مانند �چویرمک� یا �چورماخ/چوراخ� که امروزه در فارسی گفتاری می بینیم، نسخه ای عامیانه از مصدر ترکی �evirmek هستند که مفهومی عملی دارند ( �چرخاندن� ) . این ها همگی ریشهٔ اصلی شان به همان ریشهٔ ایرانی–هندواروپایی �چرخ� برمی گردد.

چرخ از کلمه تورکی چویرمک یا چورماخ یا چوراخ ساخته شده
چویر
گوسفندارو ببر بچرن
چرخ و فلک
دوچرخه
چشم چران
چشمی که مثل چرخ اینور و اونور میره و دید میزنه
شیز، هیز، نظر بار
چشم چران عمار
Wandering eyes
✍️ Peeping Tom
دیدزن
دیدزنی
دیدزدن
شیز
هیز . . .
پسری که نگاه میکن منزورش چی
یه پسر هست خیلی نگاه میکن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)