چشم چراغ. [ چ َ / چ ِ م ِ چ ِ ] ( اِ مرکب ) بمعنی خوبی و روشنایی. ( آنندراج ). چراغ. چشم و چراغ. رجوع به چراغ و چشم و چراغ شود. || هر چیز گزیده و نخبه از سایر چیزها. || کنایه از محبوب و معشوق. ( آنندراج ) : تا ظن نبری چشم چراغا که شب آید چشم و دل من سیر شود زان لب شیرین.
فرخی ( از آنندراج ).
رجوع به «چشم و چراغ » شود.
فرهنگ فارسی
بمعنی خوبی و روشنایی . چراغ . چشم و چراغ ٠ یا هر چیز گزیده و نخب. از سایر چیزها .