چشم مخمل

لغت نامه دهخدا

چشم مخمل. [چ َ / چ ِ م ِ م َ م َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مؤلف آنندراج نویسد: چون خواب مخمل اصطلاح مقرری است از این جهت چشم مخمل نیز صحیح شده. خواب مخمل :
بی رخت در چشمه آئینه دل آب نیست
چشم مخمل را ز شوق پای تو شب خواب نیست.
میرزا بیدل ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

مولف آنندراج نویسد : چون خواب مخمل اصطلاح مقرری است از اینجهت چشم مخمل نیز صحیح شده ) ) . خواب مخمل .

پیشنهاد کاربران

بپرس