چشم فسای. [ چ َ / چ ِ ف َ/ ف ِ ] ( نف مرکب ) بمعنی افسونگر چشم زخم باشد. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ).کسی که افسون چشم زخم کند. ( فرهنگ نظام ). چشم افساینده. چشم افسای. افسون کننده چشم بد.
بمعنی افسونگر چشم زخم باشد . کسیکه افسون چشم زخم کند . چشم افسانیده .، ( چشم فسا ی ) ( صفت ) کسی که افسون چشم زخم کند .