در این پیدا نهانی را چو دیدی
برون رفت اشترت از چشم سوزن.
ناصرخسرو.
دید چون زخم کاری جگرم چشم سوزن به های های گریست.
طالب آملی ( از بهار عجم ).
رجوع به چشمه سوزن شود. || کنایه از غایت تنگی. ( برهان ). جای تنگ و غایت تنگی. ( ناظم الاطباء ). || کنایه از تنگ چشمی. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به چشمه سوزن شود.