چشم زده

لغت نامه دهخدا

چشم زده. [ چ َ / چ ِ زَ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) چشم رسیده و چشم زخم خورده. ( ناظم الاطباء ). رجوع به چشم زد و چشم زدن شود. || مأیوس و ناامید. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - کسی که چشم زخم بدو رسیده باشد چشم زد چشم رسیده . ۲ - مایوس ناامید .
چشم رسیده و چشم زخم خورده ٠ یا مایوس و نا امید ٠

فرهنگ معین

( ~. زَ دِ ) (ص مف . ) کسی که آسیبی از چشم بد به او رسیده باشد.

فرهنگ عمید

ویژگی کسی که چشم زخم به او رسیده، ویژگی آن که از چشم بد آسیب دیده، چشم رسیده، چشم خورده: شد چشم زده بهار باغش / زد باد تپانچه بر چراغش (نظامی۳: ۵۱۵ ).

واژه نامه بختیاریکا

مزِرتی

پیشنهاد کاربران

بپرس