چشم زده. [ چ َ / چ ِ زَ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) چشم رسیده و چشم زخم خورده. ( ناظم الاطباء ). رجوع به چشم زد و چشم زدن شود. || مأیوس و ناامید. ( ناظم الاطباء ).
( صفت ) ۱ - کسی که چشم زخم بدو رسیده باشد چشم زد چشم رسیده . ۲ - مایوس ناامید .چشم رسیده و چشم زخم خورده ٠ یا مایوس و نا امید ٠
ویژگی کسی که چشم زخم به او رسیده، ویژگی آن که از چشم بد آسیب دیده، چشم رسیده، چشم خورده: شد چشم زده بهار باغش / زد باد تپانچه بر چراغش (نظامی۳: ۵۱۵ ).