چشم زخ زدن

پیشنهاد کاربران

چشم زخ زدن ؛ چشم زدن. نظر زدن :
عطارد را بدوزم دیده بد
که جادو خامه ام را چشمزخ زد.
عمید.
رجوع به چشمزخ ، چشمزخم و زخم شود.

بپرس