نگاه به نگاه شدن [کنایه در تداول عامه]چشم در چشم هم شدن ، در روبروی هم قرار گرفتن . مثل دهان به دهان شدن
( ( آرزو تند سر چرخاند و با زرجو نگاه به نگاه شد و از فکرش گذشت "متخصص هول کردن . به تو چه که از کجا فهمیدم ؟" ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص65 . ) )
( ( آرزو تند سر چرخاند و با زرجو نگاه به نگاه شد و از فکرش گذشت "متخصص هول کردن . به تو چه که از کجا فهمیدم ؟" ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص65 . ) )