چشخام. [ چ َ ] ( اِ ) دانه سیاهی باشد لغزنده که آن را در داروهای چشم بکار برند. ( برهان ) ( آنندراج ). بمعنی چشام است. ( جهانگیری ). چاکسو و چشام. ( ناظم الاطباء ). داروی چشم. چِشْم : چون از رمد تو بگذرد روزی چند تا آهوی صحتت درآید بکمند چشخام و نبات مصری و مامیران باید چو غبار کرد و در چشم افکند.