مرا زین پیش دیدستی ، نگه کن تا چسان گشتم
نیم زانسان که من بودم ، دگر گشتم جوان گشتم.
فرخی.
و گرگویی که در معنی نیند اضداد یکدیگرتفاوت از چسان باشد میان صورت و اسما.
ناصرخسرو.
صدای ریختن خون من بلند نشدچسان جواب دهم چشم سرمه رنگ ترا؟
؟ ( از آنندراج ).
نهالی را که من چون تاک پروردم بخون دل چسان بینم بجام دیگران صائب شرابش را.
صائب.