چس و فس. [چ ُ س ُ ف ِ ] ( اِ مرکب ، از اتباع ) خرت و پرت. خرده ریز ناقابل. در تداول عامه ، چیزهای بیهوده و بیمصرف. - امثال : با این چس و فسها قبر آقا ساخته نمی شود ، قبر آقا گچ میخواهد و آجر. رجوع به چس و پس شود.
فرهنگ فارسی
( اسم ) خرت و پرت خرده ریز نا قابل اشیائ بی مصرف .