چس خور

/Cosxor/

لغت نامه دهخدا

چس خور. [ چ ُ خوَرْ / خُرْ ] ( نف مرکب ) آدم خیلی بخیل. ( فرهنگ نظام ). کنایه از شخص ممسک و بخیل. لئیم. سخت ممسک.خسیس. آنکس که نه خود از آنچه دارد بهره برگیرد و نه دیگران را بهره مند سازد. کسی که با داشتن ثروت در امر معیشت امساک و بخیلی کند. رجوع به چس خوری شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ممسک بخیل .
خسیس . آنکس که نه خود از آنچه دارد بهره برگیرد و نه دیگران را بهره مند سازد .

فرهنگ معین

(چُ. خُ ) (ص . ) بخیل ، خسیس .

پیشنهاد کاربران

چُس خور: بخیل. پست. فرمایه . گدامنش.
نمونه: دیگر ما با حکومت طرفیت داریم نه با چهار تا ارباب چُس خور. ( کلیدر ج۸ص ۲۱۸۰ ) محمدجعفر نقوی
چس خور : [عامیانه، اصطلاح] آدم خسیس، بخیل.

بپرس