چرگین

لغت نامه دهخدا

چرگین. [ چ ِ ] ( ص نسبی ) چرگن. چرکن. چرکین.شوخگن. شوخگین. رجوع به چرگن و چرکن و چرکین شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس