۱. ادعای �چرباضمه� و ارتباطش با �چور� و �ادرار� در عربی
اول از همه، چنین واژه ای ( �چرباضمه� ) نه در منابع لغوی معتبر فارسی هست، نه در عربی. حتی در معجم های بزرگ عربی ( مثل لسان العرب، تاج العروس، المعجم الوسیط ) این واژه اصلاً وجود نداره.
... [مشاهده متن کامل]
�چور� هم در عربی واژه شناخته شده ای نیست. نزدیک ترین واژه، �شور� ( با شین ) یا �جور� هست که معنی کاملاً متفاوتی داره.
�مطر� در عربی به معنی باران است و از ریشه سامی M - Ṭ - R می آید ( در عبری هم matar داریم ) . این واژه هیچ ربطی به �مدر� نداره؛ �مدر� در عربی به معنی گل رس و خاک سفت شده است ( لسان العرب، ج ۴، ص ۳۴۹ ) .
ادعای �طراوت� از �مطر� بودن هم غلطه. �طراوت� از ریشه فارسی �تَر� پسوند - اوت ساخته شده و در متون فارسی میانه ( پهلوی ) هم وجود داشته: tarāwag.
📚 منابع:
ابن منظور، لسان العرب، ذیل مدخل �مطر� و �مدر�.
دوزی، رینهارت، Suppl�ment aux dictionnaires arabes، پاریس، ۱۸۸۱.
MacKenzie, D. N. , A Concise Pahlavi Dictionary, Oxford, 1971.
- - -
۲. ادعای �کم توجهی و نادانی عرب� و فردوسی
اینجا یک پیش فرض اشتباه وجود داره: فردوسی در قرن ۴ هجری ( ۳۲۹–۴۱۱ هـ ) زندگی می کرد و فارسی دری در زمان او زبان رسمی و ادبی ایران شرقی بود. این زبان در ادامه پهلوی ساسانی نیست بلکه تحول یافته لهجه های شمال شرقی ایرانی و آمیخته با واژگان عربی است.
برخلاف ادعا، هیچ �سه قرن فاصله بین انفاکتوس پارسی و احیای آن� وجود نداشته. فارسی میانه ( پهلوی ) تا قرن سوم هجری در متون زرتشتی ( مانند دینکرد ) نوشته می شد، و فارسی دری از قرن دوم هجری در خراسان و ماوراءالنهر شکل گرفت.
فردوسی برای احیای زبان نیازی به رفتن به هند نداشت، چون فارسی دری دربار سامانیان زبان رسمی شعر و نثر بود.
📚 منابع:
Lazard, Gilbert, La formation de la langue persane, Paris, 1963.
ژاله آموزگار، تاریخ زبان فارسی.
احسان یارشاطر، �Persian Language�, Encyclopaedia Iranica.
- - -
۳. ادعای حملات قرون وسطی به هند
بخش مربوط به �قرن ۱۴� و �عبدالرحمن پادشاه افغانستان� از نظر تاریخی اشتباه فاحش دارد: عبدالرحمن خان پادشاه افغانستان در قرن ۱۹ میلادی ( ۱۸۸۰–۱۹۰۱ ) بود، نه قرن ۱۴ هجری یا میلادی.
حملات مسلمانان به هند در قرون وسطی واقعی است ( غزنویان، غلامان دهلی، تیموریان ) ولی ربطی به این بحث زبان شناسی و فردوسی ندارد.
📚 منابع:
Peter Jackson, The Delhi Sultanate, Cambridge, 1999.
K. S. Lal, History of the Khaljis.
- - -
۴. ادعای �کنارآب� و حذف �چ� و �گ�
حذف �چ� و �گ� در عربی درست است، چون الفبای عربی این آواها را ندارد. اما نتیجه گیری که �کنارآب� از �چرگاه� آمده بی اساس است.
�کنارآب� یعنی �حاشیه آب� ( فارسی ) . �چرگاه� یعنی محل چرا ( مرتع ) . این دو ریشه و معنی کاملاً جدا دارند. هیچ متن قدیمی معتبر این تغییر را نشان نداده.
بله، در قرض گیری واژه های فارسی به عربی، �چ� به �ش� یا �ج� تبدیل می شود ( مثلاً چاه → جُبّ ) ، و �گ� به �ک� یا �ق� ( گندم → قمح ) . ولی این پدیده به معنای �حذف فرهنگی عمدی� نیست بلکه محدودیت واجی زبان عربی است.
📚 منابع:
Windfuhr, Gernot, The Iranian Languages, Routledge, 2009.
احسان یارشاطر، �Persian Influence on Arabic�, Encyclopaedia Iranica.
- - -
✅ جمع بندی علمی:
این متن پر از خطاهای تاریخی، زبان شناسی و واژه شناسی است. نویسنده نه ساختار ریشه شناسی زبان عربی را می شناسد، نه تاریخ تحول فارسی را درست می داند. �چرباضمه� اصلاً واژه مستند نیست، ارتباط �مطر� و �مدر� و �طراوت� جعلی است، فردوسی نیازی به احیای زبان از صفر نداشت، و داستان �کنارآب� از �چرگاه� ساخته ذهن نویسنده است.
- - -
اول از همه، چنین واژه ای ( �چرباضمه� ) نه در منابع لغوی معتبر فارسی هست، نه در عربی. حتی در معجم های بزرگ عربی ( مثل لسان العرب، تاج العروس، المعجم الوسیط ) این واژه اصلاً وجود نداره.
... [مشاهده متن کامل]
�چور� هم در عربی واژه شناخته شده ای نیست. نزدیک ترین واژه، �شور� ( با شین ) یا �جور� هست که معنی کاملاً متفاوتی داره.
�مطر� در عربی به معنی باران است و از ریشه سامی M - Ṭ - R می آید ( در عبری هم matar داریم ) . این واژه هیچ ربطی به �مدر� نداره؛ �مدر� در عربی به معنی گل رس و خاک سفت شده است ( لسان العرب، ج ۴، ص ۳۴۹ ) .
ادعای �طراوت� از �مطر� بودن هم غلطه. �طراوت� از ریشه فارسی �تَر� پسوند - اوت ساخته شده و در متون فارسی میانه ( پهلوی ) هم وجود داشته: tarāwag.
📚 منابع:
ابن منظور، لسان العرب، ذیل مدخل �مطر� و �مدر�.
دوزی، رینهارت، Suppl�ment aux dictionnaires arabes، پاریس، ۱۸۸۱.
- - -
۲. ادعای �کم توجهی و نادانی عرب� و فردوسی
اینجا یک پیش فرض اشتباه وجود داره: فردوسی در قرن ۴ هجری ( ۳۲۹–۴۱۱ هـ ) زندگی می کرد و فارسی دری در زمان او زبان رسمی و ادبی ایران شرقی بود. این زبان در ادامه پهلوی ساسانی نیست بلکه تحول یافته لهجه های شمال شرقی ایرانی و آمیخته با واژگان عربی است.
برخلاف ادعا، هیچ �سه قرن فاصله بین انفاکتوس پارسی و احیای آن� وجود نداشته. فارسی میانه ( پهلوی ) تا قرن سوم هجری در متون زرتشتی ( مانند دینکرد ) نوشته می شد، و فارسی دری از قرن دوم هجری در خراسان و ماوراءالنهر شکل گرفت.
فردوسی برای احیای زبان نیازی به رفتن به هند نداشت، چون فارسی دری دربار سامانیان زبان رسمی شعر و نثر بود.
📚 منابع:
ژاله آموزگار، تاریخ زبان فارسی.
احسان یارشاطر، �Persian Language�, Encyclopaedia Iranica.
- - -
۳. ادعای حملات قرون وسطی به هند
بخش مربوط به �قرن ۱۴� و �عبدالرحمن پادشاه افغانستان� از نظر تاریخی اشتباه فاحش دارد: عبدالرحمن خان پادشاه افغانستان در قرن ۱۹ میلادی ( ۱۸۸۰–۱۹۰۱ ) بود، نه قرن ۱۴ هجری یا میلادی.
حملات مسلمانان به هند در قرون وسطی واقعی است ( غزنویان، غلامان دهلی، تیموریان ) ولی ربطی به این بحث زبان شناسی و فردوسی ندارد.
📚 منابع:
- - -
۴. ادعای �کنارآب� و حذف �چ� و �گ�
حذف �چ� و �گ� در عربی درست است، چون الفبای عربی این آواها را ندارد. اما نتیجه گیری که �کنارآب� از �چرگاه� آمده بی اساس است.
�کنارآب� یعنی �حاشیه آب� ( فارسی ) . �چرگاه� یعنی محل چرا ( مرتع ) . این دو ریشه و معنی کاملاً جدا دارند. هیچ متن قدیمی معتبر این تغییر را نشان نداده.
بله، در قرض گیری واژه های فارسی به عربی، �چ� به �ش� یا �ج� تبدیل می شود ( مثلاً چاه → جُبّ ) ، و �گ� به �ک� یا �ق� ( گندم → قمح ) . ولی این پدیده به معنای �حذف فرهنگی عمدی� نیست بلکه محدودیت واجی زبان عربی است.
📚 منابع:
احسان یارشاطر، �Persian Influence on Arabic�, Encyclopaedia Iranica.
- - -
✅ جمع بندی علمی:
این متن پر از خطاهای تاریخی، زبان شناسی و واژه شناسی است. نویسنده نه ساختار ریشه شناسی زبان عربی را می شناسد، نه تاریخ تحول فارسی را درست می داند. �چرباضمه� اصلاً واژه مستند نیست، ارتباط �مطر� و �مدر� و �طراوت� جعلی است، فردوسی نیازی به احیای زبان از صفر نداشت، و داستان �کنارآب� از �چرگاه� ساخته ذهن نویسنده است.
- - -
همان کنارآب خراسانی است که از ترس اعراب واسلامیان چرگاه که دو حرف از حروف الف بای پارسی یعنی چ وگاف داشت صرف نظرکردند کم کمک بکنار اب یا کنارآو عادت کردند
چرباضمه عربی که چور خوانده شود همان ادرار
عرب است وعرب این واژه را از باران مدر، یا باران مطر که مطر همان مدر است که در لهجه های متفاوت عرب بیان شده و طراوت از این واژه گرفته شده است حالا خودتان به کم توجهی و نادانی عرب پی ببرید مرحوم فردوسی ای کاش به میان زردشتیان فراری در هندوستان میرفت تا آسانتر بعد ازسیصد سال پارسی را باز یافت میکرد چون سه قرن فاصله زیادی بین انفاکتوس پارسی و احیای مجدد آن بود هرچند که هندوستان هم از حملات ویرانگر اسلامیان در امان نماند و تا قرن چهارده پادشاهان متعصب با خلق وخوی طالبان به سرزمین بودا حمله میکردند و اول قرن چهارده عبدالرحمن پادشاه افغانستان به عبادتگاههای بودائیان لشکر کشید و خیلی ویرانی ببار آورد
... [مشاهده متن کامل]
عرب است وعرب این واژه را از باران مدر، یا باران مطر که مطر همان مدر است که در لهجه های متفاوت عرب بیان شده و طراوت از این واژه گرفته شده است حالا خودتان به کم توجهی و نادانی عرب پی ببرید مرحوم فردوسی ای کاش به میان زردشتیان فراری در هندوستان میرفت تا آسانتر بعد ازسیصد سال پارسی را باز یافت میکرد چون سه قرن فاصله زیادی بین انفاکتوس پارسی و احیای مجدد آن بود هرچند که هندوستان هم از حملات ویرانگر اسلامیان در امان نماند و تا قرن چهارده پادشاهان متعصب با خلق وخوی طالبان به سرزمین بودا حمله میکردند و اول قرن چهارده عبدالرحمن پادشاه افغانستان به عبادتگاههای بودائیان لشکر کشید و خیلی ویرانی ببار آورد
... [مشاهده متن کامل]
دستشویی و توالت و دورالمیاء عربی